مشاهده مىشود. به عبارت ديگر، ما در اين مملكت شاهد جنگهاى مذهبى و قومى حادّ نبودهايم تا براى رفع اختلاف و ارائه راه حل از نظريه «قرائتها» استفاده شود.
واقعيت اين است كه در طرح اين مسأله در كشورما، عوامل مختلف ديگرى وجود دارد كه يكى از آنها عامل روانىِ «خودباختگى» است. در برخى از اقشار جامعه ما يك حالت خودباختگى نسبت به غربىها وجود دارد و يكى از اثرها و جلوههاى خودباختگى، تقليدهاى كوركورانه و بىمنطقى است كه تحت عنوان «مُد» صورت مىگيرد؛ مدهايى از قبيل: مد لباس، مد آرايش مو، مد ساختمانسازى و.... البته مسأله «مد» در قبل از انقلاب بازار داغى داشت و بحمداللّه بعد از انقلاب اسلامى مردم ما با بازيابى هويت و شخصيت خويش از تقليدهاى كوركورانه فاصله گرفتند؛ اما در عين حال، گوشه و كنار افرادى هستند كه از خويشتن خويش شخصيت مستقلى ندارند و به آسانى تحت تأثير غربىها و مدهاى آنان قرار مىگيرند. حتى در ميان برخى روشنفكران ما به دليل عدمثبات شخصيت، تقليدهاى كوركورانه مشاهده مىشود و وقتى يك گرايش فكرى در مغرب زمين رواج پيدا كند، آنان دوست دارند به تقليد از آنان همان گرايش فكرى را مطرح سازند.
3. انگيزههاى خيرخواهانه طرح بحث قرائتها
گرچه بحث «قرائتهاى مختلف» احياناً از سوى برخى افراد با مقاصد خاص و فتنهانگيز طرح شده است، اما عدهاى نيز از روى حسن ظن و حسن نيت نظريه «تعدد قرائتها» را مطرح ساختند. بسيارى از تحصيل كردهها در مقام جمع بين «نظريههاى علمى» و «افكار مذهبى» خود را موفق نمىيابند. برخى مسايل در كيهانشناسى و زيستشناسى، مانند «نظريه داروين»، با آموختههاى دينى وفق نمىدهد. گاهى اعتقادات دينى ما يا برداشتهايى كه از قرآن و روايات وجود دارد، با آنچه در كتابهاى درسى در دانشگاهها تدريس مىشود در تضاد است. در اين گونه موارد آيا ما بايد نظر دين را بپذيريم يا دستآوردهاى علوم مختلف را قبول نماييم؟ يكى از راهحلهايى كه اين افراد دلسوز و متدين مطرح مىسازند، همان راه حلى است كه قبلا اروپايىها در عهد رنسانس به كار گرفتند. آنان براى اين منظور بحث «زبان دين» را مطرح كردند. همان طور كه قبلا بيان شد، مجموعهاى از تئورىها، مانند: «زبان دين»، «تعدد قرائتها» و «نسبيت معرفت» اختلافات و تضادهاى اروپايىها را كاهش داد. حالت