صفحه ٨٨

قسم دوم، احكام ثانويه‌اى هستند كه به طور مشخص در قرآن يا روايات نيامده است، بلكه قاعده كلى آن در قرآن كريم آمده است و هر گاه مصداقى براى آن قاعده كلى يافت شود، حكم اولى برداشته مى‌شود؛ مثلا در قرآن كريم آمده است: وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج(78)= و [خداوند] در دين بر شما سختى قرار نداده است. اگر تكليفى براى مردم موجب عسر و حرج باشد، خداوند آن را واجب نمى‌كند: يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر(79)= خدا براى شما آسانى مى‌خواهد و براى شما دشوارى نمى‌خواهد. جايگزينىِ ـ حكم ثانوىِ ـ تيمم به جاى حكم اولى وضو، يك حكم خاص و مشخص است، اما حكم «نفى عسر و حرج» يك حكم كلى است كه مى‌تواند مصاديق بسيار مختلفى داشته باشد. در روايت زير به موردى از موارد تطبيق اين كلمه اشاره شده است:
عن عبدالأعلى مولى آل سام قال: قلت لأبى عبداللّه(عليه السلام): عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفْرى فَجَعَلْتُ على إِصْبَعى مَرارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بالوضوء؟ قال: يُعرَفُ هذا و أشباهُهُ مِن كتابِ اللّهِ عزّوجلَّ «ما جَعَلَ عَلَيْكُم فى الدِّينِ مِن حَرَج» اِمْسَحْ عَلَيْه(80)= عبدالاَعلى مى‌گويد: به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم، به زمين خوردم، ناخنم زخمى شده است. بر روى انگشتم مرهمى گذاشته‌ام، چگونه وضو بگيرم؟ حضرت فرمود: اين مورد و مانند آن از كتاب خدا شناخته مى‌شود: «در دين بر شما سختى قرار نداده است»؛ بر همان مرهم مسح بكش.

 7. حكم حكومتى يا حكم ولايى
يكى ديگر از اصطلاحاتى كه بعد از انقلاب در ادبيات سياسى و فرهنگى ما رايج شده واژه «حُكم ولايى» يا «حُكم سلطانى» است. گفته مى‌شود: ولىّ‌فقيه حق صدور حكم حكومتى دارد؛ اين مطلب به چه معنا است؟ در نتيجه اين امر ممكن است مثلا امورى كه به خودى خود و در شرايط عادى مباح و جايز است، با دستور و فتواى فقيه، به حكم واجب تبديل شود، كه از آن به «حكم ولايى» يا «حكم سلطانى» تعبير مى‌شود. مباحثى تحت عنوان: «احكام سلطانى» در كتب فقهى قديم ما مطرح شده است. حداقل دو كتاب تحت عنوان: «الاحكام