اكتشافات علمى را از بين ببرند. به عبارت ديگر، از نظر آنان آيات متون مقدس داراى معناى ديگرى است كه آن معنا با پيشرفتهاى علمى تنافى ندارد. اين انگيزه، يعنى «آشتى بين علم و دين» انگيزه معقولى بود، گرچه راهى كه براى ايجاد اين آشتى انتخاب كردند اشتباه بود، چون اين كار شدنى نبود.
انگيزه ديگر براى طرح نظريه قرائتهاى مختلف در غرب، يك انگيزه سياسى ـ اجتماعى بود. يكى از مشكلات اجتماعى كه در غرب وجود داشت اين بود كه طرفداران مذاهب مختلف با يكديگر درگيرى و جنگ داشتند به گونهاى كه هنوز هم اين نوع نزاعها كمابيش ادامه دارد. هر گروه ادعا داشتند كه كتاب مقدس نظر آنان را تأييد مىكند. تنش بين گروههاى مذهبى به اوج خود رسيد و خيرانديشان و مصلحان به دنبال راهى براى آشتى بين مذاهب برآمدند. اين عده، طرفداران مذاهب را به ترك نزاع و دعوا دعوت كرده و گفتند، كتاب مقدس نظر هر دو گروه را تأييد مىكند! چه اينكه كتاب مقدّسْ قرائتهاى متعدّدى را برمىتابد.
بنابراين انگيزه دوم نيز انگيزهاى معقول بود. اصلاحطلبان به منظور جلوگيرى از جنگ و خونريزى مسأله قرائتها را مطرح ساختند، گو اينكه عملكرد آنان، نامعقول بود؛ چون جمع بين قرائتهاى متضاد عملى نيست. چگونه مىتوان براى يك كلام دو معناى متضاد را پذيرفت؟!
7. انگيزه طرح «قرائتها» در ايران
آيا انگيزه طرح اين مسأله در كشور ما نيز همان انگيزههايى است كه در غرب وجود داشته يا انگيزه ديگرى در كار است؟ همانطور كه پيشتر گفتيم با توجه به آشنايى كه با تاريخ خويش داريم، در كشور ما هيچ گاه بين شيعه و سنّى و يا ساير فرقههاى اسلامى جنگ آن چنانى وجود نداشته است. حتى ما با اقليتهاى دينى، مانند: يهودىها، مسيحىها و زرتشتىها جنگ نداشتهايم و آنان در كمال امنيت و آرامش مىزيستهاند و زندگى و روابط آنان با مسلمانان دوستانه بوده است. هم در سابق و هم در حال حاضر، تعدادى از كسبه يهودى و زرتشتى در بازار تهران به كسب و تجارت مشغولند و روابط آنان با مسلمانان دوستانه و صميمى است. بنابراين هيچ گاه جنگ دينى و مذهبى در ميان نبوده تا براى آشتى آنان به تئورى «تعدد قرائتها» متوسل شويم. ما محتاج اين سخن نبودهايم كه بگوييم: هم قرائت مسيحيان درست