صفحه ١٨٢

2. تعدد قرائت‌ها از نگاه اميرالمؤمنين على(عليه السلام)
از صدر اسلام از طرف شيطان‌هاى انس و جن افكارى در جامعه اسلامى مطرح گشته است كه موجب گمراهى مردم و تعطيل احكام و سنّت‌هاى اسلامى شده است. در بسيارى از روايات در باره اين پديده شوم هشدار داده شده است. رواياتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در مذمت «تفسير به رأى» و بزرگى گناه و تبعات آن وارد شده است كه در جلسه پيش به بعضى از آن موارد اشاره كرديم. امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در يكى از خطبه‌هاى شريف نهج البلاغه در اين باره چنين مى‌فرمايند:
وَ آخَرُ قَد تَسَمّى عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ، فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّال، و أَضاليلَ مِنْ ضُلاّل، وَ نَصَبَ لِلنّاسِ أشراكاً مِن حَبائِلِ غُرُور وَ قَوْلِ زُور. قَد حَمَلَ الكِتابَ عَلى آرائِهِ، وَ عَطَفَ الحَقَّ عَلى أهوائِهِ، يُؤَمِّنُ النّاسَ مِن العَظائِمِ، وَ يُهوِّنُ كَبيرَ الجرائِمِ. يَقولُ أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ وَ فيها وَقَعَ، وَ يَقُولُ أَعْتَزِلُ البِدَعَ وَ بَيْنَها اضْطَجَعَ، فَالصُّورةُ صُورَةُ إنسان وَالقَلبُ قَلبُ حَيَوان، لا يَعْرِفُ بابَ الهُدى فَيَتَّبِعَهُ، وَ لا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ، وَ ذلِكَ مَيِّتُ الأَحياء(123) و ديگرى كه او را دانشمند نامند اما از دانش بى‌بهره است. يك دسته از نادانى‌ها را از جمعى نادان گرفته، و مطالب گمراه‌كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‌هايى از طناب‌هاى غرور و گفته‌هاى دروغين بر سر راه مردم گسترده است. قرآن را بر اميال و خواسته‌هاى خود تطبيق مى‌دهد، و حق را بر وفق هوس‌هاى خود تفسير مى‌كند. مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‌سازد، و جرايم بزرگ را سبك جلوه مى‌دهد. ادعا مى‌كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد، اما در آنها غوطه مى‌خورد. مى‌گويد: از بدعت‌ها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان است، راه هدايت را نمى‌شناسد كه از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمى‌داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده‌اى است در ميان زندگان.
در اين خطبه حضرت مى‌فرمايند: عده‌اى از مردم راه حق را شناخته و بدان عمل مى‌كنند. در مقابل، برخى ديگر از راه راست منحرف گشته و در صدد گمراه ساختن ديگران برآمده‌اند. فرد يا دسته‌اى خود را عالم مى‌نامند؛ ولى واقعاً عالم نيستند. اين «عالم‌نما» مطالبى را از نادانى‌ها، شبهات و امور گمراه‌كننده گردآورده است. در مثل آمده: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى»؛ ولى وضعيت اين شخص بر عكس است. در مورد او بايد گفت: آنچه بدها همه دارند تو تنها دارى! بعد از جمع‌آورى مطالب پراكنده از گمراهان، دام‌هايى را سر راه مردم قرار