داراى چهرههاى گوناگون هستند و شناسايى آنها ساده نيست و نيازمند مهارت و دقت فراوان است. براى مثال، حضرت امام خمينى رضوان اللّه عليه فرمودند: هر چه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد. بسيارى از سياستمداران كاركُشته و حتى انقلابى كشور از اين سخن امام خمينى(رحمه الله) تعجب كردند. آنها فكر مىكردند كه تعبير آن بزرگوار مبالغهآميز است؛ چه اين كه در آن زمان، هنوز ابرقدرت شرق يعنى اتحاد جماهير شوروى وجود داشت و گروهكهايى كه وابسته به اين ابرقدرت بودند، در داخل كشور ما داراى فعاليتهاى سياسى بودند. امام خمينى(رحمه الله) داراى بصيرت الهى و فراست خدايى بود. ايشان در چنين شرايطى بهتر از ديگران دشمن اصلى را شناختند. اين مثال، نمونه بسيار مهمى از دشمنشناسى است. دشمنشناسى نيازمند تجربههاى سياسى متعدد و در عين حال محتاج فراست الهى و خدادادى است و نبايد تصور كرد كسانى كه در رشته علوم سياسى دروس فراوانى در دانشگاه خواندهاند، بهتر از ديگران دشمن را مىشناسند. به هر حال، قدم اول براى دفاع و پيشگيرى از خطرهاى دشمنان، شناسايى دشمن است.
مرحله دوم، شناسايى عُمال و ستون پنجم دشمن
بعد از آن كه دشمن خود را شناختيم ـ خواه دشمن از روى جهالت و غرور، خصومت خويش را ظاهر ساخت، يا ما با قراين و شواهد دشمنى او را تشخيص داديم ـ بايد بدانيم كه «دشمن خارجى» بدون ارتباط با «عوامل داخلى» موفقيتى نخواهد داشت. هم تجربه تاريخ گواه بر مطلب فوق است و هم تجربههاى دوران اخير ايران و يا ساير كشورها، شاهد بر آن است. حتى در صدر اسلام نيز اينچنينبود:
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمّاعُونَ لَهُمْ وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالظّالِمِين(192) اگر با شما (براى جهاد) بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمىافزودند، و به سرعت خود را ميان شما مىانداختند و در حق شما فتنهجويى مىكردند، و در ميان شما جاسوسانى دارند كه به نفع آنان اقدام مىكنند، و خدا به حال ستمكاراندانا است.
قرآن مىفرمايد در ميان شما خبرچينهايى وجود دارند كه اسرار شما را به دشمنان خارجى و بيگانگان اطلاع مىدهند. اين عده كه دورو يا چندچهره هستند، در ظاهر اظهار