2. نگرش مكاتب مختلف در باره رفع نياز محرومان جامعه
با توجه به آنچه گذشت، در زمينه فعاليتهاى اقتصادى دولت، بين حكومت اسلامى و ساير حكومتها تفاوتهاى كلى پديدار مىگردد. موارد فوق الذكر كم و بيش در همه نظامهاى مترقى عالَم وجود دارد؛ اگرچه مورد دوم آن به نظام اسلامى اختصاص دارد و به زحمت مىتوان در ساير نظامها براى آن مشابه و مانندى پيدا كرد. به هر حال، همان طور كه اشاره كرديم، يك بخش از فعاليت اقتصادى دولت در ارتباط با فقرا است و هر نظام مترقى بايد به فقرا رسيدگى نمايد. در باره اين مسأله، در نظريات اقتصادى و مكتبهاى سياسى اختلافهايى وجود دارد كه در واقع به اختلاف مبانى آنها باز مىگردد. برخى نظامها به يك معنا، جامعهگرا بوده به اصالت جامعه معتقدند. اين نظامها براى محرومان و مستضعفان «حق اصيل» يا «حق بالاصالة» قايلند و رفع نياز محرومان را وظيفه خويش مىدانند. اين گروه، يعنى قايلان به «اصالت جامعه»، در زمان ما با نام «سوسياليست»ها شناخته مىشوند. در مقابل آنان، فردگرايان و ليبرالها قرار دارند كه اصالتاً براى جامعه و محرومان حقى قايل نيستند؛ اما در عين حال خود را ناگزير از رسيدگى به فقرا مىدانند و از ترس طغيان محرومان و فروپاشى نظام اجتماعى، حمايت از آنان را در دستور كار خود قرار مىدهند.
به اعتقاد سوسياليستها و طرفداران اصالت جامعه، اگر يك عضو جامعه مريض گردد، نبايد آن را قطع كرد، بلكه بايد بدان رسيدگى شود تا سلامت خويش را باز يابد. صرف بيمارى يك عضو و مزاحمت آن با ساير اعضا، دليلى براى نابود ساختن آن عضو نمىشود و اساساً هيچ عاقلى اين كار را نمىپسندد. امروزه حتى كم و بيش در كشورهاى ليبرال و اروپاى غربى، گرايشهاى سوسياليستى وجود دارد. البته امروزه احزاب سوسياليستى حاكم معمولا به عنوان سوسيال دمكرات حكومت مىكنند و در موارد نادر «حزب سوسياليست» حزب حاكم مىباشد. در مقابل، دغدغه اصلى ليبرالهاى اقتصادى، سرمايهداران و ثروتمندان هستند و اگر به فقرا و محرومان توجهى مىكنند براى جلوگيرى از شورش آنان و حفظ سرمايه و ثروت سرمايهداران است.
در اين ميان اسلام به رفع نياز محرومان جامعه، توجهى خاص مبذول داشته است. بر اين اساس كه همه افراد جامعه بندگان خدا هستند، لطف، كَرَم و فياضيت الهى اقتضا دارد كه به همه بندگانش روزى داده نياز آنان را برطرف سازد. همانطور كه خداى متعال در مقام تكوين