مورد نظر خدا و پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيست، پس بر خدا دروغ بسته است. تفسير قرآن بر اساس رأى خويش، برداشتهاى سليقهاى و قرائتهاى خودساخته، دروغ بستن به خدا است.
3. مَنْ قالَ فِى الْقرآنِ بِغَيْرِ عِلْم فَلْيَتَبَوَّأْ مَقعَدَهُ مِنَ النّار(122) هر كس در مورد (تفسير) قرآن بدون علم و آگاهى سخن بگويد (و آن را بر اساس رأى خويش تفسير كند) جايگاهش آتش است.
شخصى پيش از انقلاب اين روايت را اينگونه معنا مىكرد كه مقعدش پر از آتش مىشود! البته از او بيش از اين نمىتوان توقع داشت. معلومات اين اسلامشناس(!) بيش از اين نبود. «فليتبوّأ مقعده من النّار» يعنى بايد جايى از آتش اتّخاذ و انتخاب كند؛ چون او قرآن كريم را بر خلاف مقصود خداوند و به رأى خويش تفسير نموده است.
به هر حال، اين سه روايت، نمونهاى از برخورد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) با كسانى است كه قرآن را بر اساس رأى خويش تفسير مىنمايند. اين همان چيزى است كه امروزه با نام «قرائتهاى جديد» يا «برداشتهاى نو» از قرآن مطرح مىشود! كسانى كه در پى اين مسايل هستند و آيات را از مسير خود منحرف ساخته و معنايى جديد براى آن بيان مىكنند واقعاً چه انگيزهاى دارند؟!
6. انگيزه غرب از طرح نظريه قرائتهاى مختلف
همانطور كه پيشتر گذشت غرب براى طرح قرائتهاى جديد دو انگيزه نسبتاً معقول داشت، اگر چه رفتارشان نامعقول بود. يكى از آن عوامل، كشفيات جديد در علوم و فنون بود كه بعد از دوران رنسانس بهوجود آمد. اين اكتشافات علمى مخصوصاً در علوم طبيعى و فلكى با ظواهر تورات و انجيل سازگار نبود و به قول خودشان يك نوع تضاد بين «علم و دين» پديد آمد. رشد و ترقى علوم تجربى، تئورىهاى گذشته، مثل «هيأت بطلميوسى» را ابطال نمود، در حالى كه اين گونه تئورىها مورد قبول ارباب كليسا بود. كسانى در صدد برآمدند تا راهى براى آشتى بين به اصطلاح «كتاب مقدس» و «اكتشافات علمى» بيابند. راهى كه آنها پيشنهاد كردند اين بود كه گفتند آيات كتاب مقدس داراى چند گونه معنا است. آنچه تصور مىشود كه با اكتشافات علمى ناسازگار است، تنها يك قرائت از آيات است و قرائت يا قرائتهاى ديگرى نيز وجود دارد.
بنابراين يكى از انگيزههاى ابداع قرائتهاى متعدد اين بود كه تنافى متون مقدس با