درسى است براى مبارزه و آن درس اين است كه: هيچ كس نبايد بداند چه موقع حمله صورت مىپذيرد. او مىگفت: در مبارزه و جنگ بايد زمان حمله را مخفى كرد تا هيچ كس از آن اطلاعى پيدا نكند. به اعتقاد او مراد از «يوم الاخر» روزى است كه ملت پيروز مىشود، نه روز قيامت!
ايمان به روز قيامت جزو دين ما است و قرآن مىفرمايد: به خدا قسم روز قيامت وجود دارد و در آن روز دوباره زنده خواهيد شد و به حسابتان رسيدگى خواهد شد. چگونه مىتوان اين اعتقاد را در كنار ماترياليسم و مادّهگرايى قرار داد؟! آيا اگر كسى موفق به مبارزه نشود، ايمان ندارد و از اسلام بهرهاى نبرده است؟! آيا ايمان به «روز آخر» يا «قيامت» به معناى ايمان به پيروزى نهايى است؟! آيا مىتوان اين عقايد باطل را به اسلام و قرآن نسبت داد؟!
اما چرا آنان اين نظريه را مطرح مىساختند؟ به اين دليل كه آن دينى كه قرائت خدا و پيغمبر است به درد اينها نمىخورْد و با ايدههاى آنان سازگارى نداشت. آنان مىخواستند نظام ماركسيستى را حاكم سازند. از اين رو با طرح قرائت جديد از اسلام و قرآن، مىخواستند عقايد ماركسيستى را به مردم ديندار و مسلمان ما تزريق كنند!
5. ترويج «ليبراليسم» از راه «قرائتهاى مختلف»
امروزه نيز بعد از انقلاب همان ايده به شكل ديگرى مطرح مىشود. ما شاهديم كه ديگر ماركسيسم در عالم جايگاهى ندارد و در عوض «ليبراليسم» براى خود جاى پايى پيدا كرده و براى سيطره همه جانبه تلاش مىكند. امروزه دوران ليبراليسم است. ليبراليسم يعنى چه؟ البته در صدد بيان معناى لغوى و اصطلاحى واژه «ليبراليسم» نيستم و بيشتر مىخواهم آثار و نتايج عملى حاكميت اين تفكر را بيان كنم. به ياد دارم يك مسلمان آمريكايى كه استاد دانشگاه نيز هست، بعد از قضاياى بيستم شهريور 80 (11 سپتامبر 2001) به ايران آمده بود. من از او در باره عكس العمل مردم آمريكا در مقابل حمله به برجهاى اقتصادى آمريكا پرسيدم. او گفت: اغلب مردم آمريكا تحت تأثير تبليغات راديو و تلويزيون قرار دارند و هر آنچه اين رسانهها بگويند، به سادگى مورد قبول آنان واقع مىشود و آن را باور مىكنند. البته در مقابل، عده كمى نيز تصوّرات ديگرى دارند؛ از جمله دو تن از كشيشان پروتستان در نطق مذهبى و موعظههاى خويش اعلام داشتند، جريانى كه در آمريكا به وقوع پيوست، عقوبت الهى است كه نازل شده