مثال ديگر از اختلاف در مسايل اصولى دين، وجود دو برداشت در باره جانشين پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و مسأله «امامت» است. مسلمانان از صدر اسلام و از زمان رحلت پيامبر اسلام اين دو برداشت گوناگون را داشتهاند. بر اساس يك برداشت، جانشين پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بايد از ناحيه خداى متعال تعيين گردد. اين برداشت از سوى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)، حضرت فاطمه(عليها السلام)، حسنين(عليهما السلام)، سلمان، ابوذر، مقداد و بعد هم از سوى عمار ياسر اظهار شد. در مقابل، اكثريت مسلمانان بر اين اعتقادند كه مردم بايد جانشين پيامبر اسلام را تعيين كنند! از نظر آنان «حكومت» يك امر مردمى و ناظر به امور دنيوى است و كارى به «دين» ندارد! بنابراين ـ به اعتقاد آنان ـ تعيين خليفه و حاكم به مردم واگذار شده است. اين اختلاف يك اختلاف اعتقادى و مربوط به اصول دين است كه بر اساس آن، اقليتى به نام «شيعه»، و اكثريتى به نام «اهل سنّت» پيدا شدهاند.
به اعتقاد مدعيان قرائتهاى جديد از دين، همان طور كه، مثلا، نمىتوان گفت: فتواى مرحوم آيت اللّه بروجردى(رحمه الله) به واقع نزديكتر است يا فتواى مرحوم آيت اللّه خوانسارى(قدس سره)، نيز نمىتوان گفت: آنهايى كه معتقد به نصب حاكم از سوى خدا هستند (شيعه) درست فهميدهاند يا آنهايى كه معتقد به نصب حاكم از سوى مردم هستند (اهل سنّت)، بلكه به اعتقاد آنان، اگر بناى ترجيحگذارى و ارزشسنجى باشد حق با گروه اخير است! چون آنان اكثريت قاطع مسلمانان را تشكيل مىدهند و جمعيت شيعيان شايد به اندازه يك پنجم جمعيت كل مسلمانان هم نباشد. مبناى «اكثريت» از سوى نظامهاى دموكراتيك به عنوان يك اصل مسلّم پذيرفته شده است. به اعتقاد مدعيان قرائتهاى جديد، اگر ترجيح با اهل سنّت نباشد، لااقل ارزش هر دو عقيده مساوى است. در نتيجه از نظر آنان، نظر هر كدام از «شيعه» و «اهل سنّت» قرائتى مستقل و هر دو نيز قابل قبول است!
بنابراين، يك بُعد ديگر از مسأله قرائتهاى مختلف از دين، اختلاف نظر در مسايل اعتقادى و كلامى است.
5. هرمنوتيك و قرائتهاى مختلف
مسأله «قرائتها» حدود چهارصد سال پيش در اروپا مطرح شد و در دهههاى اخير، تحولاتى نيز پيدا كرده است. از قرن شانزدهم ميلادى به بعد و به علت شرايط خاص اجتماعى، سياسى،