صفحه ٥٦

وَ إنَّ أَعْلامَ الدّينِ لَقائِمَة؛ نشانه‌هاى دين آشكار است. كسى كه بخواهد بر طبق دين عمل نمايد، چيزى بر او مخفى نيست. او مى‌داند چه كارى را انجام دهد و چه كارى را ترك نمايد.
حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)در گفتگو با عثمان از يك نكته روان شناختى استفاده كرد. براى اين كه غرورِ طرفِ خطاب، مانع پذيرش سخنان اميرالمؤمنين(عليه السلام) نگردد، فرمود تو همان چيزهايى را كه من مى‌دانم، مى‌دانى. يعنى در مقام تعليم يا صدور امر و نهى نيستم تا تو رنجش‌خاطر پيدا نمايى و سخنان حق را نپذيرى. من و تو هر دو دستورات اسلام را از پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شنيده‌ايم؛ ولى از آن‌جا كه من نماينده اين جمعيت هستم، آمده‌ام تا خواسته آنان را بازگو نمايم. در واقع، فرمايشات اصلىِ اميرالمؤمنين(عليه السلام) از اين‌جا شروع مى‌شود:
فَاعْلَم أَنَّ أَفْضَلَ عِبادِ اللّهِ عِنْدَ اللّهِ إمامٌ عادِلٌ، هُدِىَ و هَدَى؛ اى عثمان! بدان كه برترين و عزيزترين بندگان نزد خدا، امامِ عدالت پيشه است، كه خودْ هدايت شده و راه را از چاه باز شناسد، و ديگران را نيز هدايت نمايد. علامت امامِ عدالت پيشه، هدايت شده و هادى، اين است:
فَاَقامَ سُنَّةً مَعْلومَةً، و أَماتَ بِدْعةً مَجْهولة؛ امام عادل كسى است كه سنّت معلوم و روشن را كه از آنِ اسلام است، زنده داشته بر پا دارد؛ و بدعتِ مجهول و امور بى‌اعتبار در اسلام را بميراند. ارزش و اعتبار بعضى از امور از نظر اسلام معلوم نيست، و بلكه بدعت بودنش آشكار است. در اين حالت، وظيفه امامِ عادل در نابود ساختن اين بدعت‌ها است.
در اين‌جا به قول ما طلبه‌ها، سؤال مُقدَّرى وجود دارد و آن اين كه: آيا سنّت‌هايى كه بايد احيا شوند، و بدعت‌هايى كه بايد نابود گردند كدام است؟ پاسخ اين پرسش معلوم است. در واقع، چون مخاطَبِ حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)، يعنى عثمان، از سنّت‌ها و بدعت‌ها آگاهى كامل دارد، از همين روى اين پرسش جا ندارد.
وَ إنّ السُنَنَ لَنَيِّرَةٌ، لَها أَعْلامٌ، و إنَّ الْبِدَعَ لَظاهِرَةٌ، لَها أَعْلام؛ سنّت‌ها روشن و آشكار است و نشانه‌هاى خودش را دارد، بدعت‌ها نيز روشن بوده و نشانه‌هاى خودش را دارد. هر كس بخواهد مى‌تواند تشخيص دهد كه فلان كارْ سنّت و شايسته يا بدعت و ناشايسته است. در اين حالت، وظيفه بندگان برتر، اِحيا و ترويج سنّت‌هاى معلوم، در جامعه و ميراندن بدعت‌ها مى‌باشد.
«وَ إنَّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللّهِ امامٌ جائرٌ ضَلَّ و ضُلَّ بِه؛ در مقابلِ برترين بندگان، بدترين و