صفحه ٤٦

امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در جايى ديگر از نهج‌البلاغه چنين مى‌فرمايد: إنَّهُ لَيْسَ عَلَى الامامِ إلاّ ما حُمِّلَ مِن أمْرِ رَبِّهِ: الاْبلاغُ فى المَوْعِظَةِ، وَ الاجتِهادُ فِى النَّصيحَةِ، وَ الإحياءُ لِلسُّنَّةِ، وَ إقامَةُ الحُدودِ عَلى مُستَحِقّيها، و إصدارُ السُّهْمانِ عَلى أهلِها(40)= همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرموده است، و آن، كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، و تلاش در خيرخواهى، و زنده نگهداشتن سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان، و رساندن سهم‌هاى بيت‌المال به طبقات مردم‌است.
اشاره كرديم كه از ديدگاه اسلام تمام حقوق و تكاليف از «حق خدا» ناشى مى‌شود. خداوند اين حق را در ابتدا براى خويش قرار داد و آن اين كه مردم بايد از او اطاعت نمايند. آن گاه بر اساس اين حق، حقوقى را براى ديگران قرار داد. از جمله اين حقوق، «حقوق امام بر مردم» و «حقوق مردم بر امام» است. اما آن حقوقى كه مردم بر رهبر و پيشواى خويش دارند، چيست؟ و به عبارت ديگر، چه وظيفه‌اى بر دوش امام و بر عهده حكومت اسلامى است و خداى متعال آن را از حاكم اسلامى مى‌خواهد؟ اين امور از نظر امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)از اين قرار است: كوتاهى نكردن در پند و نصيحت، تلاش در خيرخواهى، احياى سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان و رساندن سهم‌هاى بيت‌المال به طبقات مردم. فلسفه وجود حكومت اين است كه با ايجاد اين نهاد مهم، تكاليف الهى به گونه بهتر انجام شده و حقوق الهى ادا گردد. متصدى نهاد حكومت، يعنى امام و رهبر جامعه، بايد كار فرهنگى را سرلوحه كار خويش قرار دهد و خيرخواهانه و دل سوزانه مردم را موعظه نموده(41) آنان را متوجه تكاليف و وظايفشان نمايد، منافع آنان در دنيا و آخرت را برشمارد، و ضرر و زيان‌هاى دنيوى و اخروى را كه از اعمال ناروا ناشى مى‌شود بيان نمايد. وقتى فعاليت‌هاى فرهنگى، تبليغى و ارشادى انجام شد، اين آمادگى براى مردم به وجود مى‌آيد كه تكاليف الهى را انجام دهند و حقوق خداوند را ادا نمايند.