كسانى كه اين گونه مىانديشند، طبعاً نيازمندىهاى انسان را در امور مادى خلاصه مىكنند و همّ آنان نيز تأمين نيازها و منافع فردى است. صبح كه از خواب برمىخيزند در انديشه سير كردن شكم گرسنه خويش هستند، ظهر نيز در فكر سير كردن خودند و تا شب نيز همين انديشه را در سر مىپرورانند. در مورد ساير احتياجات، مانند: پوشاك، مسكن، تفريح، بهداشت و همسر نيز همينگونه است. انسان مادى تنها امور مادى را مدنظر قرار مىدهد و به جز آن نمىانديشد: وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِين(136)= و گفتند: جز زندگى دنياى ما (زندگى ديگرى) نيست و برانگيخته نخواهيم شد.
در چنين تفكرى هر مسأله ديگرى نيز مطرح شود در راستاى تأمين نيازهاى بدن است؛ چيزهايى از قبيل: امنيت، رفاه، كار و نظاير آنها. به تصور اين عده، اين گونه امور و حتى «احترام اجتماعى» از توابع و لواحق بدن مادى است. انسان احتياج به «احترام» دارد، به موقعيت اجتماعى در جامعه علاقه داشته و مايل است كسى او را تحقير نكند. به گمان اين گروه، «احترام» نيز از «شؤونات بدن مادى»است.
گرايش ديگر در مورد «حيات انسان» گرايش الهى و دينى است كه انبياى عظام آن را براى ما به ارمغان آوردهاند. پيامبران سخن ديگرى را مطرح ساختند كه درست مقابل اعتقاد ماديون است. پيامبران گفتند: انسان تنها اين بدن نيست، زندگىاش با مرگ خاتمه نمىيابد و نيازهايش نيز تنها نيازهاى مادى نيست. اين سخن پيامبران هميشه در ابتدا براى مردم عجيب بود و عكسالعملهاى شديدى را در پى داشت. اگر چه در صدد توضيح مفصل اين مطلب نيستيم، ولى بايد تأكيد كنيم كه مشكلترين امرى كه انبيا در مقام ابلاغ رسالت خويش با آن روبهرو بودهاند و سرسختانهترين مقاومتها را به دنبال داشته، مسأله «حيات پس از مرگ» است. آيا به راستى پس از مرگ خبرى است؟! آيا زندگى ديگرى در پى زندگى دنيا وجود دارد؟! آيا ما دوباره زنده مىشويم؟! مردم زمان پيامبران دور يكديگر مىنشستند و خبرهايى را كه به نظرشان داغ، عجيب و خندهدار بود بازگو مىكردند. يكى از خبرهاى عجيب و خندهدار نزد آنان اين بود كه مىگفتند يك نفر آمده و مىگويد انسان پس از مرگ، در حالى كه استخوانهايش خاك شده است، دوباره زنده مىشود. با گفتن اين سخن، همه حضّار با صداى بلند مىخنديدند!! وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُل يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّق إِنَّكُمْ لَفِي خَلْق