صفحه ٩٣

فرهنگ هاى ديگر گزينش كند و روح فرهنگى آن ها را با تشعشعات توحيدى از آن ها بزدايد. ولى يك وقت انسان هاى معمولى با تمدن غربى روبه رو مى شوند و سؤال فوق در چنين فضايى مطرح است، متأسفانه انسان هاى معمولى با رويارويى با تكنولوژى غربى شديداً تحت تأثير فرهنگ همراه آن تكنولوژى قرار مى گيرند، چنين افرادى بايد تا آن جا كه ممكن است خود را از زندگى غربى دور نگه دارند و در صورتى كه ممكن نيست- كه عموماً هم ممكن نيست- با نزديكى به آموزه هاى مذهبى سعى كنند ظلمات غربى را پشت سر بگذراند، وگرنه باره ها ديده ايم نزديكى به تكنولوژى غربى براى ملت ها، قصه فردى مى شود كه براى آب آوردن رفت، ولى آب او را برد. در پاسخ به سؤالى كه موضوع گزينش قسمت هاى مفيد تمدن غربى را مطرح مى كند، نمى توان به راحتى گفت بايد خوب هاى تمدن غربى را بگيريم و بدهاى آن را رها كنيم، زيرا تمدن غربى يك كلّ واحد و يك فرهنگ يك پارچه است. با اين همه درجه ى بينش سؤال كننده تعيين كننده ى محدوده ى جواب است و سؤال كننده بايد در رابطه با جواب فكر كند، اگر جامعه نسبت به غرب بصير است و در منظر خود متوجه حقايق عالم غيب مى باشد، با نزديكى به تكنولوژى غربى، فرهنگ غرب آن جامعه را با خود نمى برد. زيرا اگر جهت گيرى جامعه، توحيدى شد و ابزارها برايش مقصد نبود، به راحتى تشخيص عوامل انحراف را مى دهد و لذا از هر چيزى كه آن جامعه را به حق نزديك مى كند استفاده مى كند و از هرچيزى كه او را به خودش مشغول مى كند گريزان است، و بر همين مبنا بنده معتقدم حال كه شرايط آنچنان نيست كه بتوانيم به كلى از غرب فاصله بگيريم، پس با رشد نگاه