صفحه ٧٢

است، سختى به بار مى آورد و هيچ مشكلى را به راستى حل نمى كند تا احساس كند به سرمايه دست يافته است.

         همچو صيادى كه گيرد سايه اى             سايه او را كى بود سرمايه اى 
             سايه ى مرغى گرفته مرد سخت             مرغ حيران گشته بالاى درخت 

روح انسان لطيف تر از جسم او است، اگر ملتى بيش از حد از روح فاصله گرفت به جسم نظر مى كند كه براى روح، حكمِ همنشينى خشن را دارد و لذا در كنار آن احساس آرامش نمى كند. به همين جهت بشر جديد احساس بى وطنى مى كند.
در رابطه با لطيف بودن روح و نياز آن به اين كه مى طلبد با وجوداتِ لطيف مأنوس باشد به نوع موادى كه ملت هاى توحيدى براى ساختمان سازى استفاده مى كردند توجه كنيد. عموماً در خانه سازى هاى خود از چوب و خشت استفاده مى كردند و سنگ هايى نيز در پى ساختمان در زيرِ زمين به كار مى رفت. درحالى كه در تمدن غربى بيشتر به سختى هاى عالم طبيعت و قسمت هاى خشن آن همچون آهن و سيمان نظر و گرايش دارد، و نام اين گرايش را هم تمدن نهاده است. ملتى كه از غيب فاصله گرفت، وسايل زندگيش بيشتر آهنى مى شود. خداوند در قرآن مى فرمايد «لَقَدْ ارْسَلَنا رُسُلَنا بَالْبَيناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ انْزَلْنَا الْحَديدَ فيه بَأسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيبِ، انَّ اللَّهَ قَوِي عَزيزٌ» «1» به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آن ها كتاب و ميزان نازل كرديم تا