صفحه ٣٥٩

ضعيف نشود و روح تكنيكى بر روح قدسى ما غلبه پيدا نكند. اگر با چنين حساسيتى با تكنولوژى برخورد كرديم، ابتدا به آن مقدار كه از آن گريزى نيست از آن استفاده مى كنيم، و سپس تكنيكى را پديد مى آوريم كه در عين باقى ماندن در آغوش طبيعت، به ما يارى مى كند كه با راحت ترين شكل زندگى كنيم، نه اين كه به مقابله با طبيعت اقدام نماييم. در آن حالت و در بستر آنچنان تكنولوژى و تمدن، روح انسان ها نه تنها توسط تكنولوژى ها سركوب نمى شود، كه شكوفا مى گردد. در آن بستر انسان در عينى كه كار و تلاش مى كند، هر تلاشش قدمى است به سوى مقصد معنوى. در حالى كه كار با تكنيك جديد نيروى روحى انسان را از او مى گيرد و براى او انواع اضطراب ها را پديد مى آورد، و از اين جهت است كه گفته مى شود فضاى تكنيك غربى با معنويت تضاد دارد.
جنس اين تكنيك چون در بستر طبيعت نيست، هر لحظه حادثه آفرين است و شما به عنوان يك مهندس كارتان اين است كه حادثه هاى پيش بينى نشده را پيش بينى كنيد و سپس رفع نمائيد، لذا عموماً مضطربيد و اصلًا نمى توانيد تمركز فكر داشته باشيد. يعنى از جنبه ى وحدت خود كه وسيله ى ارتباط با وحدت مطلق است خارجيد.
اگر گزينش هاى بشر با طبيعت تعامل نداشته باشد و بارى بر طبيعت باشد، روح انسان را آزار مى دهد، در حدّى كه روح انسان از وظايف اصلى خود باز مى ماند. يكى از علت هايى كه در دوران جديد، پيرى مساوى بيمارى شده آن است كه در اثر تقابل دائمى با طبيعت، روح انسان پس از مدتى ديگر قدرت تدبير بدن را از دست مى دهد و تناسب بين روح و بدن به هم مى خورد.