صفحه ٣١٧

پس حرف امروز ما اين است كه بتوانيم براى مردم طورى موضوع را تبيين كنيم كه فرهنگ تكنولوژى غربى را كنار تكنولوژى آن ببينند تا متوجه شوند تكنولوژى به عنوان ابزارِ صرف وارد زندگى ما نمى شود، بلكه با خود فرهنگ خاصى را به همراه مى آورد، همان فرهنگى كه روشن شد در بحران و تزلزل است و با ورود خود در جامعه، آن جامعه و نهادهاى سنتى وى را به تزلزل و بحران مى كشاند.
ديدن نشانه هاى پايان يافتن جهان مدرن نه تنها ما را از نزديكى به آن باز مى دارد بلكه از شيفتگى به تكنولوژى آن نجات مى دهد. با ديدن بى آيندگى غرب، تفكر نسبت به آينده شروع مى شود و انسان از بن بستِ انديشه آزاد مى گردد.
رفاه افراطى و تبختر و سبقت در دنيادارى، ريشه در تفكر خاصى دارد كه بايد ضعف هاى آن تفكر را كه منجر به چنين روحيه اى شده شناخت، تا از آن طريق در مرحله ى عرضه ى فرهنگ اسلامى، انسان ها بتوانند فرهنگ اسلامى را انتخاب كنند. هميشه وقتى فرهنگى جايگزين فرهنگ ديگرى شده ابتدا فرهنگ اولى- مهاجم- از نظر تئورى توانسته خود را اثبات كند و پس از آن آرام آرام قلب انسان ها جهت پذيرش آن نرم شده است.
به نظرم روشن شد كه پذيرش تكنولوژى از سر تقليد و شيفتگى و بدون تفكر نسبت به فرهنگِ همراه آن تكنولوژى، چگونه نهادهاى دينى جامعه را ويران خواهد كرد، و چگونه آن ها را از جايگاه خود خارج مى كند. و نيز روشن شد چگونه انسان به كمك بينش قرآنى قدرت تجزيه