صفحه ٣٠١

محقق كند، آنقدر با طبيعت درگير مى شود تا صورتِ مطلوبِ خود را بسازد. هيولاى اولى يا مادّه اولى، قوّه محض و پذيرندگى صرف است. يعنى پذيراى هر صورتى مى باشد. بنابراين شما مى توانيد بى نهايت صورت بر طبيعت تحميل كنيد. كافى است شما بخواهيد چيزى را بسازيد، طبيعت اين استعداد را دارد كه شما بتوانيد آن صورت را از طبيعت به دست آوريد، هرچند آن خواستن، خواستنِ احمقانه اى باشد.
بشرى كه براى عمرش ارزش الهى قائل نباشد و زندگى دنيائى را مقصد خود بداند تمام عمرش را صرف مى كند، تا آنچه را تخيل كرده است در بيرون خيالش به وجود آورد. آنچه در غرب اتفاق افتاد اين بود كه اين نوع پيروى از خيال به عنوان تحقيق علمى قلمداد شد و لذا ملاحظه كرديد در قرن شانزده به بعد هزاران نفر ساعت ها از عمر خود را در آزمايشگاه ها گذراندند تا به اسم تحقيق علمى، ابزارهايى را طراحى كنند كه امروز به عنوان تكنولوژى مدرن وارد زندگى ما شده است.
بايد توجه داشت كه خالق طبيعت، خداى حكيم است و با ساده ترين شكل نيازهاى منطقى و طبيعى ما را برآورده مى كند، ولى اگر حكيمانه در طبيعت زندگى نكنيم، رقيب مخلوقى شده ايم كه خداى حكيم آن را خلق كرده، و چون مقام حكمت، مقام وحدت است در حقيقت رقيب وحدت شده ايم و زندگى ما مى شود فاصله گرفتن از وحدت و گرفتارشدن در كثرت ها و اضطراب ها.

 «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»