صفحه ٢٧١

خواهيم شد كه همه ى پنجره هاى اميد را به روى ما مى بندد. آرزو مى كنيم جدولى بود حل مى كرديم تا از بودن خود كمى غافل شويم.
وقتى پنجره هاى ارتباط با غيب در مقابل دل ها مسدود گردد، مرگِ يك ملت شروع مى شود، دل هاى خفته ديگر نگران سرنوشت هلاكت بار خود نيست، هرچند روز به روز آثار آن در زندگى آن ها نفوذ كند، پس به آيه قرآن بينديشيد كه مى فرمايد: «فَإنَّها لاتَعْمَي الابْصارُ وَلكِنْ تَعْمَي القُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُور»؛ آن تمدن هايى كه هلاك شدند چشم سرشان كور نبود، چشم دلشان كور بود كه در سينه داشتند.
خداوند ما را دعوت مى فرمايد تا در زمين سير كنيم، سؤال مى كند: چرا آن هايى كه بر حسّ گرايى و كمّيت بينى اصرار دارند، نمى روند زمين را سير كنند. «افَلَمْ يسيرُوا فِي اْلارَضِ»؛ سيرى كه قرآن توصيه مى فرمايد، يك سير تفريحى و لغو و بيهوده نيست، زيرا حق تعالى انسان را به كار لغو دعوت نمى كند، بلكه مى خواهد آثار باقيمانده از تمدنِ كسانى را ببينيم كه تحرك و تلاش و علم داشتند ولى چون جهت گيرى معنوى نداشتند به نتيجه نرسيدند.
تحقيقات انجام شده و آثار باقى مانده از تمدن فراعنه نشان مى دهد با دقيق ترين قوانين علمى آشنا بوده اند. اهرام مصر را به گونه اى طراحى كرده و ساخته اند كه حتى بعضى از نكات آن هنوز براى بشر روشن نشده، از دقت هايى كه در سنگ شناسى داشته اند بگيريد تا قدرت حمل و نقل سنگ هاى فوق العاده بزرگ، تا بقيه ى دقت ها كه جاى بحث آن اين جا نيست. به عنوان نمونه، در سنگ شناسى، علمى به نام كانى شناسى وجود دارد كه كم تر از صد سال از عمر آن نمى گذرد. در اين علم بررسى