صفحه ٢٣٥

نفهميديم همان طور كه تصوير طبيعت برابر با ارتباط با خودِ طبيعت نيست، مشابه هم برابر اصل نيست.
وقتى خانواده در فضاى فرهنگ غربى گم شد و پدر و مادر از جايگاه خود خارج شدند و فرزندان به مهد كودك سپرده شدند تا مربيانِ مهد كه مشابه مادرانند فرزندانمان را تربيت كنند، جايگاه مادران در خانه از معنى افتاد، روز مادر گرفتيم تا كپى را برابر با اصل كنيم. اگر تصوير طبيعت برابر اصل طبيعت شد، مادرانى هم كه مادرى را گم كرده اند، با آوردن روز مادر، برابر مادر مى شوند.
در گذشته ى توحيدى كه مادران در جاى خود بودند و ارزش ها به گونه اى بود كه مادر، مادر بود و پدر هم، پدر، مادر گم نشده بود تا با روز مادر متذكر وجود و نقش او شويم. در يك نظام دينى زن تماماً در صحنه است، مرد هم تماماً در صحنه است ولى هر كدام در جايى كه بايد باشند، قرار گرفته اند. در نظام جاهليتِ مدرن زنان در صحنه اى كه زن بودنشان را معنى كند، نيستند، در حالى كه اگر زن در جاى خودش باشد روز زن نمى خواهيم. كسى كه از مادربودن بازنشسته شد براى او روز مادر مى گذارند تا با قدرت تبليغات، شخصيتى را كه از دست داده است، به او برگردانند. حال اگر مادرها عشق مادربودنشان را از دست نداده باشند و ارزش مادربودن شان حفظ شود ديگر احتياجى به تعيين روزى به نام روز مادر نيست.
در بحث «فاطمه (س) هويت گمشده ى زن در قرن بيستم» عرض شده:
 «اى فاطمه! به زنان ما بگو اگر سرتاپاى فرزندانتان را با حقوقتان، طلا بگيريد كارى براى آن ها نكرده ايد، زيرا مادرى نكرده ايد، و اگر