صفحه ١٣٦

فرهنگ مدرنيته با نفى هرگونه حقيقت آسمانى رجوع به هر ملاك اطمينان بخشى را در مقابل خود مسدود كرد و در صدد برآمد با ادعاهاى بى دليل بشر را جلو ببرد.
گاهى اختلاف بين افراد در حد اختلاف سليقه است، بدون آن كه در جهت گيرى كلى با همديگر اختلاف داشته باشد، كه چنين اختلافى انسان برانداز نيست، ولى زمانى اختلاف بر سر خوب و بد بودن و يا صحيح و غلطبودن امرى صورت مى گيرد كه اگر در آن امور، جامعه به مسير صحيحى دست نيابد جهت كلى آدم و عالم ويران مى شود در اين موارد براى حل اختلافات بايد معيارهاى مطمئن در منظر جامعه باشد تا در انتخابِ جهتِ كلى به بحران نيفتد. در اين موارد اگر سخنانى اطمينان بخش در ميان نباشد سرگردانى باقى مى ماند.
بايد به حقانيت و طهارت انديشه اى كه مى خواهيم بدان رجوع كنيم مطمئن باشيم، آن هم راه كارى كه علاوه بر نداشتن نقص عقلى، همه جانبه باشد و هيچ خللى در آن يافت نشود. سخنان و نتايج عقلى استدلالى گرچه درست است ولى همه جانبه نيست، نسبت به آنچه مدّ نظر دارد استدلال مى كند تا واقعى بودن آن روشن شود. اما سخن انبياء نه تنها غلط و اشتباه نيست، بلكه چون از طرف خالق هستى آمده، تمام ابعاد عالم و آدم را در نظر دارد و بر اساس اين توجهِ همه جانبه ى انسان و جامعه را راهنمايى مى كند. در حالى كه فرهنگ غربى با نفى نقش نبوت در مناسبات بشرى، بشريت را از نتايج سخنان همه جانبه ى انبياء محروم كرد و لذا بيش از چهارصدسال است بشر با انواع نظريه ها و تئورى ها براى اداره ى عالم و آدم روبه رو است.