صفحه ٣٧٥

طريق آثار و لوازمشان مى‌شناسند و در تعريف و تبيين يك حقيقت، لوازم و آثار آن را بر مى‌شمارند و چه بسا هر بار آن حقيقت را با يكى از لوازمش تعريف مى‌كنند.
بر اساس آنچه گفته شد، به اين نتيجه رسيديم كه جامع ترين تعريف براى صمد، كمال مطلق و غنى بالذات است كه همه موجودات به او محتاج هستند. لازمه اين معنا و حقيقت بسيط، اين است كه مُلك خداوند هميشگى باشد؛ چون اگر سلطنت خداوند زوال پذيرفت، نياز هميشگى موجودات به او اثبات نمى‌شود و از آن جهت كه او پس از زوال سلطنتش نيازى را بر طرف نمى‌سازد، نمى‌تواند غنى مطلق باشد، بلكه خود فقير و محتاج كسى خواهد بود كه نقص زوال سلطنت را از ساحتش بزدايد.
 
 نفى زادن از خداوند
در سوره توحيد پنج صفت براى خداوند ذكر شده است. تاكنون درباره دو صفت ايجابى و ثبوتى «احد» و «صمد» بحث كرديم. از اين پس سه صفت سلبى را كه در دو آيه پايانى آمده بررسى مى‌كنيم. اولين آنها نفى زايش از خداوند است.
در اين سوره با فعل منفى «لم يلد» توليد مثل از خداوند نفى شده است. بايد افزود كه در فرآيند توليد مثل پس از آنكه «اسپرم» از غده جنسى نر وارد تخمدان جفت ماده شد و آن را بارور ساخت، جنين به مرور در رحم ماده شكل مى‌گيرد و پس از آنكه در رحم تكامل يافت متولد مى‌شود. در اين فرآيند، نوزاد از بخشى از وجود نر و ماده به وجود مى‌آيد. همچنين در توليد مثل گياهان نيز، بخش هايى از گياهان بالغ جدا شده و گياه جديدى را شكل مى‌دهند. عموماً زايش را به جفت ماده نسبت مى‌دهند؛ اما چون نوزاد بر اثر لقاح و