صفحه ١٧٢

به ستايش جمادات، نظير ستارگان و ماه و خورشيد مى‌پردازد و گاهى به ستايش افراد و كارهاى آنها مى‌پردازد و در كل، هر زيبايى و كمالى را كه مى‌بيند مى‌ستايد؛ اما همه اين ستايش ها متوجه حيثيت هاى وجودى است و همه حيثيت هاى وجودى از خداوند ناشى مى‌شود و در نتيجه، ستايش هر چيز و هر كس، ستايش خداوند است؛ چون هر چيزى از آنِ خداست و امكان ندارد كه چيزى از اراده، مشيّت و مالكيت خداوند خارج باشد. حتى افعال اختيارى گرچه به ما نسبت داده مى‌شوند و ما مختاريم كه آنها را انجام بدهيم يا تركشان كنيم، در واقع به خداوند انتساب دارند و اوست كه ما را به انجام دادن آنها قادر ساخته و زمينه ها و امكانات لازم براى تحقق آنها را پديد آورده است. وقتى نماز مى‌خوانيم و الحمدلله مى‌گوييم، با زبانى كه خدا به ما داده نماز مى‌خوانيم؛ قدرت به حركت در آوردن زبان را خداوند به ما عنايت كرده و حتى اراده حمد و ستايش خدا را او در ما پديد آورده است. پس هيچ يك از امكانات و عناصرى كه در سخن گفتن نقش دارند، از ما نيست و همه از آنِ خداست و هر امر وجودى و مخلوقى به خداوند تعلق دارد. آنچه ما داريم از خداست و هر وقت خود بخواهد، آن را از ما مى‌ستاند. بنابراين هر كس هر امر وجودى و كمالى را كه مى‌ستايد، در واقع خداوند را مى‌ستايد و همه حمدها متوجه ساحت ربوبى پروردگار عالم است.
 
 نقش معرفت افراد در ستايش خداوند
روشن شد كه ستايش و حمد هر موجودى، در واقع ستايش خداوند است و هر نعمتى كه خداوند آفريده، ستودنى است و هر آنچه وجود دارد، نعمت هاى خداست و ستايش از آنها در واقع ستايش خداست؛ اما چنان نيست كه هر كس