صفحه ٣٢٢

الفاظى كه داراى مفهوم عامى هستند، معناى خاص و بخشى از مصاديق آن اراده شود؛ در اين جا نيز سياق كلام خدا كه در آن «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» مستقلا در كنار «ضالِّين» ذكر شده اقتضا دارد كه از آن دو لفظ، مصاديق متفاوت اراده شود. در اصل «ضالِّين» اعم است و شامل «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» هم مى‌شود؛ اما اين استعمال در صورتى است كه فقط «ضّالِّينَ» ذكر شود؛ ولى هنگامى كه به دنبال آن «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» ذكر مى‌گردد، دو مصداق مختلف از آن دو اراده مى‌شود. به عبارت ديگر، به قرينه تقارن بين آن دو واژه، منظور از «مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» كسانى هستند كه از روى عناد و تقصير از حق روى بر گرداندند، و منظور از «ضالِّينَ» قاصران و كسانى‌اند كه به دليل دسترسى نداشتن به تعليمات دينى و وحى گمراه ماندند و به حق رهنمون نشدند. بنابراين خداوند به ما مى‌آموزد كه از او بخواهيم ما را در شمار كسانى كه بر آنان خشم گرفته‌اند قرار ندهد؛ همچنين ما را در رديف كسانى قرار ندهد كه از روى جهل، قصور و به جهت عدم دسترسى به تعليمات دينى گمراه شدند بلكه ما را در شمار كسانى قرار دهد كه از نعمت هدايت حقيقى برخوردار شده‌اند.
 
 اشاره‌اى به گونه ها و مراتب غضب الهى
همچنان كه هدايت و نعمت هاى خدا مراتبى دارد و هر كس در حد ظرفيت و درك خود از نعمت هاى الهى برخوردار مى‌شود، غضب الهى نيز داراى مراتب است. برخى از مراتب عذاب الهى همان كيفرى است كه اقوام پيامبران پيشين به آن گرفتار شدند و حتى گروهى از آنان بر اثر شدت خشم و غضب خدا مسخ گرديدند: «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ وَ عَبَدَ الطّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ؛(228) و برخى از آنها را بوزينگان و خوكانج