صفحه ٣٤٠

مى دانند و به قديمان هشت گانه معتقدند؛ يعنى آنان بر اين باورند كه علم، قدرت، حيات، سمع، بصر، اراده، كلام و ذات الهى، هر يك قديم و مستقل از يكديگرند؛ اما در پرتو تعاليم اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) يكى از مسائل اساسى در كلام شيعى، اعتقاد به عينيت ذات و صفات الهى است؛ يعنى صفات ثبوتى خدا كه ما در مقام تصور آنها را جداى از هم تصور مى‌كنيم، در واقع عين هم و عين ذات خداوند هستند. فيلسوفان و متكلمان شيعى با برهان هاى عقلى عينيت ذات و صفات و بساطت ذات الهى را ثابت كرده‌اند؛ اما ما به مدد دليل هاى عقلى، فقط به عينيت ذات و صفات الهى معتقد مى‌شويم و نمى‌توانيم ذات خداوند را بشناسيم؛ چون علمى كه از طريق آنها حاصل مى‌شود، حصولى است و چنين علمى به هيچ وجه نمى‌تواند حقيقت ذات خداوند را به ما بشناساند. ما در پرتو علم حصولى تنها شناخت مبهم و ناقصى از خداوند پيدا مى‌كنيم.
 
 شناخت حضورى و شهودى خداوند
در روايات و سخنان عرفا شناخت حقيقى، يعنى شناخت شهودى و حضورى خداوند مطرح شده است؛‌شناختى كه با علم حصولى و بر اثر فعاليت ذهنى و عقلى به دست نمى‌آيد. اين شناخت كه در روايات از آن به «رؤيت خدا» تعبير شده، از مقوله دانستن نيست كه از طريق مجموعه‌اى از مفاهيم ذهنى به دست آيد، بلكه از مقوله دريافت و درك شهودى است كه بندگان ناب و خاص خدا بدان نايل مى‌شوند؛ آنان كه روح و دل خويش را از زنگار حجاب هاى مادى زدوده و آن را جلوه گاه نور و تجليات الهى ساخته‌اند و تن و دل را به عبادت و اطاعت خدا آزموده‌اند. اين همان معرفتى است كه وقتى از امير