باعث فلاح و رستگارى مىشود؛ چه اينكه كسى كه براى اعلان عمومى اذان مىگويد، خود نيز مشمول پيام اذان مىباشد و تلقين و توجه براى او نيز حاصل مىگردد. روشن شد كه حتماً لازم نيست در اذان و اقامه انسان شخص ديگرى را مخاطب خود سازد و گفتن اذان، از يك حيث براى اعلان عمومى و توجه دادن ديگران به نماز است و از حيث ديگر براى تلقين و توجه دادن نفس به موقعيت نماز و توجه به خداوندى است كه انسان در برابر او ايستاده است.
نماز عامل رستگارى
درباره «حيّ على الفلاح» كه يكى از بندهاى اذان و اقامه است، اين پرسش مطرح مىشود كه آيا نماز خودْ فلاح و رستگارى است؟ يا باعث رسيدن به فلاح مىشود؟ آيا منحصراً نماز باعث فلاح مىگردد؟ يا اعمال ديگرى نيز هستند كه انسان را به رستگارى رهنمون مىشوند؟ در اين صورت، چرا فقط درباره نماز تعبير «حيّ على الفلاح» به كار رفته و درباره اعمال ديگر چنين تعبيرى نداريم؟ با توضيحاتى كه ارائه مىدهيم پاسخ پرسش هاى فوق روشن مىشود.
«فلاح» قبل از اسلام در ادبيات عرب به كار مىرفته است؛ اما پس از ظهور اسلام و با توجه به كاربرد وسيع آن در قرآن، به يك اصطلاح كليدى در معارف اسلامى تبديل شد و مسلمانان نيز با تبعيت از قرآن، در ادبيات خود فراوان از آن استفاده مىكنند. واژه «رستگارى» ترجمه فارسى «فلاح» است؛ ولى با توجه به اختلاف ويژگى هاى زبان عربى با زبان فارسى، واژه رستگارى نمىتواند بار معنايى فلاح را به طور كامل، منعكس كند. علاوه بر اين صرف نظر از ادبيات دينى، در سخنان روزمره خود كمتر واژه «رستگارى» را به كار مىبريم.
به سوی تو
جلسه پنجم: جايگاه و ويژگى هاى نماز