در آيهاى ديگر خداوند مىفرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لاَ تَخَافِي وَ لاَ تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنْ الْمُرْسَلِينَ؛(149) و به مادر موسى وحى كرديم كه: او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى گردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مىدهيم».
ج) هدايت تشريعى
دانستيم كه جهت گيرى حركت هاى طبيعى و نيز جهت دادن به حركت هاى نيمه آگاهانه يا آگاهانه همه موجودات جاندار و ذى شعور كه در سايه نوعى شعور و ادراك و به وسيله ابزارها و وسايل مختلف انجام مىگيرد مستند به هدايت تكوينى الهى است؛ امّا دركهاى عقلانى يا وحيانى مربوط به رفتارهاى اختيارى و بايد و نبايدها مستند به هدايت تشريعى الهى مىباشد. بنابراين هدايت تشريعى، عبارت است از آموزه هاى عقل، فطرت و قانون سعادت بخشى كه خداوند به وسيله وحى در اختيار انسان مىنهد و با امر به فضايل و خوبى ها و نهى از رذايل و بدى ها او را آگاه مىكند كه با انتخاب خويش راهى را برگزيند كه به سعادت وى منتهى مىگردد. خداوند انسان را آفريد تا در اين عالم به اختيار خويش سرنوشت خود را رقم زند و با اراده وى مسير تكاملاش را برگزيند؛ از اين روى راه سعادت و شقاوت را به وى نشان داد و او را از ظرفيت ها، زمينه ها و عوامل لازم براى پيمودن مسير سعادت برخوردار ساخت. از آن پس، اين انسان است كه با انتخاب خويش يا راهى را بر مىگزيند كه به سعادت او منتهى مىشود و يا راهى را انتخاب مىكند كه به شقاوت او ختم مىگردد.