صفحه ٣٤٩

تبيين علمى عدم امكان شناخت ذات خداوند
بر اين نكته تأكيد كرديم كه شناخت و توصيف حقيقت صفات الهى ـ از جمله وحدت ذات الهى ـ ممكن نيست و نمى‌توان از طريق الفاظ و مفاهيم عقلى و ذهنى محدود، ذات نامتناهى هستى بخش را شناخت. شايد قبول اين سخن براى برخى دشوار باشد كه چگونه نمى‌توان خدا و صفات او را شناخت؛ اما به اين موضوع در جاى جاى روايات و از جمله نهج البلاغه اشاره شده است. اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين باره مى‌فرمايند: «مَنْ وَصَفَهُ فَقَده حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ؛(248) كسى كه خدا را توصيف كند، او را محدود كرده و هر كسى كه او را محدود كند، او را به شماره در آورده و هر كسى كه او را به شماره در آورد، ازليت او را باطل كرده است».
خدا را نمى‌توان توصيف كرد؛ چون اين توصيف با مقياس هاى كمّى انجام مى‌پذيرد و هر حقيقتى كه با واحدها و مقياس هاى كمى شمارش شود، محدود مى‌گردد، و وقتى محدود شود، در فضا و زمان تعيّن پيدا مى‌كند و نمى‌تواند قديم باشد؛ زيرا ازل و ابد (سرمد) فوق زمان و مكان است؛ از اين رو قابل تعدد و شمارش نيست. پس وحدت خدا، وحدت عددى نيست تا محدود و قابل افزايش باشد، بلكه وحدت صرف و محض است كه هيچ تعدد و تكثرى بر نمى‌دارد و تركيب و تجزيه در آن راه ندارد.