مى زند و فرجام قطعى وى در گرو خواست و رفتار اوست. البته براى رسيدن به سعادت، ظاهر رفتار انسان كفايت نمىكند، بلكه علاوه بر حسن ظاهرى رفتار، بايد انگيزه و نيت انسان نيز شايسته باشد؛ چرا كه ممكن است برخى چون در بين مؤمنان قرار گرفتهاند، در ظاهر خود را همراه آنان نشان دهند ديانت و اسلام خواهى را ادعا كنند؛ اما در باطنْ ايمانى به اسلام نداشته باشند. بى ترديد اين رفتار منافقانه اگر در دنيا چهره واقعى انسان را پنهان نگه دارد و باعث شود كه بندگان مؤمن از انگيزه انسان منافق آگاه نگردند، در فرجام كار چهره واقعى انسان نمايان مىشود و راه منافقان از مؤمنان جدا مىگردد و عاقبت منافقان قرين شقاوت و ذلت و خوارى، و عاقبت مؤمنان قرين سعادت و رضوان الهى مىشود.
فرجام منافقان متظاهر
پس از انقلاب فراوان مشاهده مىكرديم عدهاى كه در باطن اعتقادى به اسلام و انقلاب ندارند، به جهت منافع دنيوى خويش با جوّ عمومى همراه مىشدند و براى انقلاب و اسلام يقه چاك مىكردند و بيش از ديگران شعار مىدادند. آنان مىكوشيدند كه در مسجد و نماز جماعت حاضر شوند و حتى در جبهه نيز حضور مىيافتند؛ اما وقتى شرايط جديدى در كشور پديد آمد، تغيير مسير دادند و ديگر در گفتار و نوشته هايشان خبرى از شعارهاى انقلابى و اسلامى نيست؛ بلكه به عكس، براى خوشايند دشمنان انقلاب و اسلام، ارزش هاى اسلامى را به استهزا مىگيرند و ارزش هاى منفى غربى و غير اسلامى را ترويج مىكنند. اين گروه منافق ـ حتى اگر در دنيا ماهيت خود را آشكار نسازند و تا آخر در ظاهر با مؤمنان همراهى كنند و رفتار به ظاهر صحيح از خود بروز دهند
به سوی تو
جلسه سيزدهم: تجلى رحمت الهى در آفرينش و تدبير جهان