صفحه ٣١٨

اخِرَتي؛(220) و مشاهده تو، تنها حاجت من است و نعمت هم جوارى با تو، مطلوب من؛ و مقام قرب تو نهايت خواهش من مى‌باشد. شادى و آرامش من در مناجات با توست و دواى بيمارى و شفاى قلب سوزانم، و فرونشانده شدن حرارت دل و برطرف شدن اندوهم نزد توست. پس تو در هنگامه وحشت و ترس انيس و مونس من باش و عذر لغزش هايم را بپذير و از زشتى هايم درگذر...‌اى تو دارايى و بهشت و دنيا و آخرت من».
براى ما كه از معرفت خداوند بى بهره ايم، دوستى و وصال خدا قابل درك نيست؛ دلبستگى ما، به امور فانى و بى اعتبار است و از دست دادن آنها برايمان بسيار دشوار؛ اما معصوم(عليهم السلام) و انسان كامل كه به عظمت و قدرت بى نهايت خالق هستى پى برده و پوچى دلبستگى هاى مادى و غير الهى را دريافته است، تنها به خداوند دلبستگى دارد و آنچه او را مى‌آزارد و شكيبايى و قرار از او مى‌ستاند، گرفتار شدن به آتش هجران و فراق خداوند است. از سويداى دل با آه و ناله چنين مى‌گويد: «فَهَبْني يا إِلهي وَ سَيِّدي وَ مَوْلاىَ وَ رَبّي صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ وَ هَبْني صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلى كَرامَتِكَ؛(221) گيرم‌اى خدا و سيد و مولاى و پروردگار من كه بر آتش عذاب تو صبورى كردم، چگونه مى‌توانم بر فراق تو صبر كنم. گيرم كه بر آتشت شكيبا گشتم، چگونه از لطف و بزرگوارى‌ات چشم بپوشم».
 
 مراد از گمراهان و گرفتارشدگان به خشم خدا در سوره حمد
پس از آنكه خداوند متعال صراط مستقيم را راه مؤمنان و برخوردار شدگان از نعمت هاى حقيقى خداوند معرفى كرد، آنان را به دو صفت سلبى توصيف