الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ؛(82) در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند. مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمىدارد».
پيوند عبادت با معرفت خدا
عبادت، رابطه انسان با خداست و هر قدر اين رابطه دو سويه بين انسان و خدا با آگاهى بيشترى همراه شود، ارزش و تأثير بيشترى خواهد داشت. حركات و اقوال در نماز، به خودى خود ارزشى براى انسان محسوب نمىگردد: كسى كه بى هدف و بدون انگيزه ركوع و سجود مىكند، ممكن است اين كرنش را در برابر ديگران نيز انجام دهد؛ حتى ممكن است كسى نماز و اذكار و قرائت آن را براى اغراض دنيوى و براى جلب توجه ديگران بخواند، كه در اين صورت نماز او عبادت محسوب نمىشود و ارزشى ندارد. قوام عبادت به درك، معرفت و توجه انسان به خداست. هر قدر انسان بر حقارت و بندگى خود واقف شود و عظمت، سيطره الهى و مالكيت او بر همه هستى را بيشتر درك كند و در هنگام عبادت بيشتر توجه خويش را بر اين معانى متمركز سازد، عبادت او ارزشمندتر خواهد بود، تا آنجا كه ممكن است با درك فزونتر اين حقايق و توجه كامل به مبدأ هستى، عبادت انسان به درجه و مرتبه عبادت اولياى خاص خداوند برسد.
آنچه ما انجام مىدهيم، در ظاهر عبادت است و البته مسقط تكليف نيز هست. عبادت حقيقى هنگامى محقق مىشود كه در حد توان توجه ما به