صفحه ٢٧٩

وَ الْعِلْمُ يهتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أجابَهُ وَ إِلاّ ارْتَحَلَ عَنْهُ؛(171) علم همراه عمل است. هر كه بداند بايد عمل كند و هر كه عمل كند بايد بداند. علم عمل را صدا زند كه اگر پاسخش گويد بماند وگرنه كوچ كند».

 نقش اعتصام به خدا در رسيدن به كمال مطلوب
در برخى آيات علاوه بر ايمان، اعتصام و چنگ زدن به حبل الهى نيز شرط هدايت به صراط مستقيم ذكر شده است: «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً؛(172) و اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسك جستند، به زودى (خدا) آنان را به رحمت و فضلى از جانب خويش وارد كند و ايشان را به راهى راست به سوى خود، هدايت كند».
در آيه فوق ايمان، شرط دريافت رحمت خاص خداوند و هدايت به صراط مستقيم الهى كه انسان را به سر منزل مقصود مى‌رساند معرفى شده و افزون بر آن، اعتصام به خدا كه از لوازم ايمان است نيز، از شرايط نيل به هدايت الهى شمرده شده است. وقتى واژه «اعتصام» به كار مى‌رود كه كسى در وضعيت بحرانى و خطرناكى قرار گرفته و دستش از همه جا كوتاه باشد؛ مثلاً در دريا غرق شود و خود را در آستانه مرگ بيابد يا از درّه‌اى سقوط كند و ناگهان دست آويزى براى نجات خود بيابد و محكم آن را بگيرد تا جانش را از خطر برهاند. اعتصام به خداوند، به اين معناست كه بنده مؤمن كاملا از غير خدا نااميد شود و براى رهانيدن خود از خطر سقوط در اعماق جهنم و گرفتار شدن به عذاب