كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كارى خوب انجام مىدهند».
ب) موقعيت انسان و درخواست هدايت به صراط مستقيم
بايسته است كه انسان به حساسيت و اهميت موقعيت خود در نظام هستى توجه داشته باشد و بداند كه در مسير دستيابى به هدف، پيوسته بر سر دو راهى است. در اين بين اگر راه صحيح را تشخيص ندهد و بر نگزيند، هرچه تلاش كند، زيان و ضررش افزونتر مىشود؛ گرچه خود بر اين پندار باشد كه راه صحيحى را برگزيده و كار مثبت و خوبى را به ثمر رسانده است؛ چنان كه برخى خواسته يا ناخواسته زمينه هاى گمراهى مردم و دور شدن آنان از معنويت و آلوده شدن آنها به فساد را فراهم مىكنند و مردم را از مساجد جدا كرده، به فرهنگ سراها مىكشانند. آنان اين تلاش خسارت بار را خدمت به مردم مىشمارند و خدا را براى دستاوردهايشان شكر مىگزارند؛ غافل از آنكه روزى به فرجام بد تلاش هاى انحرافى خود گرفتار مىشوند و در عذاب كسانى كه گمراهشان كردهاند، شريك مىشوند.
پس از آنكه انسان خدا را شناخت و ضرورت بندگى و استعانت از او را دريافت، بايد توجه داشته باشد كه ضرورى ترين چيزى كه بايد در دستيابى به آن از خداوند مدد جويد، هدايت به مسير صحيح كمال و سعادت است. اگر چنين مقصودى حاصل شود و خداوند انسان را به صراط مستقيم خويش راهنمايى كند، ساير نعمت هايى كه خداوند در اختيار وى مىگذارد در جهت خير و صلاح او به كار گرفته خواهند شد؛ اما اگر چنين رهيافت ارزشمند و سعادتمندانهاى براى او حاصل نشد و از هدايت و صراط مستقيم خداوند