صفحه ٢٤٩

مهم ترين خواسته اش، هدايت است. او خود را مسافرى مى‌داند كه مقصدى جز رسيدن به خدا ندارد و بايد توشه و مسيرى را برگزيند كه وى را به آن فرجام نيك برساند؛ از اين روست كه خداوند براى او واجب كرده در نماز، هدايت به صراط مستقيم و طريق بندگان واصل به حضرت حق را طلب كند.
آرى، براى كسى كه هدف نهايى، رسيدن به قرب الهى است كه عالى ترين مرتبه رحمت رحيميه حق مى‌باشد، اصلى ترين خواسته، هدايت و راهبرى در اين طريق است. او خوب مى‌داند كه اگر از آغاز حركتْ راه درست به وى نمايانده نشود و به اشتباه راهى را برگزيند، هرچه به پيش رود فاصله‌اش از خداوند بيشتر مى‌شود و از هدف و مقصد دورتر مى‌گردد و خسران بزرگى مى‌بيند. آيا براى كسى كه به خدا اعتقاد دارد و مقصد او رسيدن به خدا و سعادت است، اما به جاى مسير صحيح بندگى خدا، كج راهه را مى‌پيمايد و در نتيجه به تناسب فاصله‌اى كه پيموده از خداوند دورتر مى‌شود؛ خسارتى بالاتر از نرسيدن به خدا و دورتر شدن از مقصد اصلى وجود دارد؟ مسلّماً اگر او در آغاز متوقّف مى‌ماند و آن بى راهه را نمى‌پيمود، كمتر از خدا فاصله مى‌گرفت و خسارت كمترى را متحمل مى‌شد و بيهوده زحمتى را براى خود فراهم نمى‌نمود كه نه فقط نفعى عايد او نمى‌سازد، بلكه باعث از كف دادن سرمايه عمر و زيان او هم مى‌گردد. خداوند متعال فرجام اين دسته را كه به جاى مسير هدايت، گمراهى را بر مى‌گزيند و در نتيجه، از خداوند دورتر مى‌شوند، فرجامى عبرت آموز مى‌داند و در اين باره مى‌فرمايد: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالاَْخْسَرِينَ أَعْمالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً؛(140) بگو: آيا شما را از زيان كارترين مردم آگاه گردانم؟ [آنان]