صفحه ٩٦

حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛(53) من يكسره روى [دل] خويش به سوى آنكه آسمان ها و زمين را آفريده است كردم در حالى كه حق گرايم و از مشركان نيستم». (كاربرد «حضور قلب» و «توجه قلبى به خداوند» در تعابير ما شايع است و بر اساس آنچه در روايات و تفاسير درباره آيه فوق آمده، لااقل يكى از معانى «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ» توجه قلبى به خداوند است.)
در اينجا دو نكته مهمّ وجود دارد كه متأسفانه كمتر مورد توجّه قرار مى‌گيرد و لازم است كه ما آنها را از نظر دور نداريم. آن دو عبارتند از: اهمّيت پذيرش بنده از سوى خدا، و نقش توسل به اهل بيت(عليهم السلام) در تقرب به خداوند.

 اهمّيت پذيرش بنده از سوى خدا
وقتى انسان به سراغ بزرگى مى‌رود، اگر آن بزرگ وى را بپذيرد و حاضر شود به سخنان او گوش دهد و نيازش را برطرف سازد، به توفيق بزرگى دست يافته و بايد به خود ببالد كه آن بزرگ حاضر شده او را بپذيرد و با وى صحبت كند. اكنون چه توفيقى بزرگ‌تر از اينكه خداوند متعال انسان را بپذيرد و مورد تفقد قرار دهد و او را غرقه در الطاف و عنايات خود سازد؛ به همين دليل ما بايد شكرگزار لطف و عنايت الهى باشيم؛ چنان كه ائمه اطهار(عليهم السلام) در دعاهاى خود خداى را بر اين نعمت بزرگ سپاس گفته‌اند. در يكى از دعاهايى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است: «أَللّهُمَّ أَقْبِلْ إِلَيَّ بِوَجْهِكَ حَتّى أُقْبِلُ إِلَيْكَ بِقَلْبِي، أَللّهُمَّ أَعِنِّي عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. أَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَنِي مِمَّنْ يُناجِيهِ؛(54) خداوندا، به من رو كن تا قلبم را متوجه تو سازم.