صفحه ٣٢٣

گردانيده و كسى كه طاغوت را پرستيده است، اينان در جايگاهى بدترند و از راه راست گمراه ترند».
پس اگر از خدا مى‌خواهيم ما را در شمار كسانى كه بر آنان خشم گرفته قرار ندهد، منظورمان اين نيست كه ما را به عقابى كه قوم لوط، صالح يا بنى اسرائيل را به آن گرفتار كرد مبتلا نكند؛ چون خشم الهى مراتب فروترى نيز دارد كه در نتيجه آن انسان به كيفر اقوام مذكور گرفتار نمى‌شود، بلكه كيفر او خفيف‌تر از كيفر آنان است: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْض؛(229) خدا مى‌تواند عذابى از بالاى سر يا از زير پاى شما بفرستد يا شما را به پراكندگى [و اختلاف] مبتلا كند و شما را به جان هم بيندازد». حاصل آنكه به حسب ظرفيت و معرفت ما از نعمت هاى الهى، غضب الهى نيز متفاوت مى‌شود. براى كسى كه فقط به دنيا و زخارف آن توجه دارد، غضب الهى در ستاندن آن نعمت ها و هلاكت دنيايى و نيز عذاب جهنم تجسم مى‌يابد؛ اما كسى كه دنيا در نظر او حقير است و به امور معنوى و اصيل و به خصوص خداوند توجه دارد، غضب الهى در ستاندن نعمت هاى معنوى و محروم شدن از محبت و عنايت الهى عينيت مى‌يابد. اگر نعمت هاى الهى در نعمت حيات، سلامت و لذت هاى مادى منحصر بود، عذاب الهى به سوزاندن در عذاب جهنم و عذاب هايى منحصر مى‌شد كه خداوند براى كفار و مشركان رقم مى‌زند؛ ولى با توجه به اينكه خداوند نعمت هاى معنوى نيز دارد كه بسيار فراتر از نعمت هاى مادى هستند، عذاب و خشم الهى به معناى محروم ماندن از آن نعمت هاست.