صفحه ٨٦

سومين راه براى كشف اراده خداوند «مستقلات عقليه» يا «احكام قطعى عقل» است. گاهى براى يك مسأله، آيه قرآن يا روايتى وجود ندارد، ولى از طريق «حكم قطعى عقل» مى‌توان به خواست و اراده خداوند پى برد. به عبارت ديگر، آن مسأله به گونه‌اى است كه هر عاقلى مى‌فهمد كه خداوند چنين چيزى را از مردم خواسته است. كتاب «مكاسب» نوشته شيخ مرتضى انصارى(رحمه الله) يكى از مهم‌ترين كتبِ فقهى حوزه علميه محسوب مى‌شود. مرحوم شيخ در اين كتاب گاهى براى حكم يك مسأله، ادلّه چهارگانه (كتاب، سنّت، اجماع و عقل) را مطرح مى‌سازد و معمولا قبل از بيان دليل‌هاى ديگر، به دليل عقل تمسك مى‌جويد و آن گاه دليل‌هاى ديگر را مطرح مى‌كند و هر گاه براى مسأله‌اى دليل قرآنى يا روايى وجود نداشته باشد، وى به دليل عقل روى مى‌آورد. مثلا «اختلال نظام» يكى از اصطلاحات رايج در فقه است. فقها مى‌گويند، بايد از كارهايى كه موجب اختلال نظام مى‌شود پرهيز كرد. اگر در مملكت ما پزشك يا قاضى وجود نداشته باشد، اين امر موجب اختلال نظام زندگى اجتماعى و بى‌نظمى عمومى مى‌شود. اين كه اختلال نظام جايز نيست، دليل قرآنى و روايى ندارد، بلكه صرفاً يك حكم عقل است كه از آن، حكم شرع كشف مى‌شود، و از آن پس به عنوان قانون اسلام تثبيت مى‌گردد.
پس هر گاه از «حكم اسلام» سخن مى‌گوييم تنها «آيه قرآن» مراد نيست، بلكه براى كشف احكام اسلام چهار راه وجود دارد: آيات قرآن كريم، سنّت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام)، اجماع و حكم عقل.
گفتنى است كه مراد از حكم عقل، حكم عقل قطعى است؛ يعنى چيزى كه قطعاً عقل به آن حكم مى‌كند. اگر چيزى به عنوان حكم قطعى عقل باشد، همه عقلا بر آن متفق خواهند بود. بنابراين، كسى نمى‌تواند بگويد فلان چيز مورد قضاوت عقل من است پس حكم اسلام هم خواهد بود! بلكه همه عقلا بايد آن را قبول داشته باشند. براى مثال، آيا هيچ عاقلى هرج و مرج