ملاقات خدا شتافتند و پروردگار متعال پاداشهاىِ ايشان را به طور كامل عنايت فرمود و آنان را پس از آن كه در اين جهان در خوف و ناامنى به سر مىبردند، در سَراىِ امن و امنيت وارد نمود.
أَيْنَ اِخْوانِىَ الَّذينَ رَكِبُوا الطَّريقَ و مَضَوْا عَلَى الْحَق؛ در اين جا احساسات حضرت تحريك شده، مىفرمايد: كجايند برادران من كه «سوار راه» شدند. تعبير: «رَكِبُوا الطَّريقَ» تعبيرى زيبا و اديبانه است. اين افراد به دنبال مَركب براى پيمودن راه نبودند، بلكه «طريق» را مركب خويش قرار دادند. اين سخنِ حضرت كنايه از اين است كه ياران باوفا كاملا در مسير هدايت قرار داشتند و بر مسير حق پايدارى نشان دادند تا جان سپردند.
أَيْنَ عمّار؟ أَيْنَ ابنُ التّيّهان؟ أَيْنَ ذُو الشَّهادَتَيْن؟...؛ بار ديگر احساسات حضرت شديدتر مىگردد. گويا آن بزرگوار احساس غربت مىنمايد و در فراق دوستانش آه مىكشد: عمار كجا است؟ ابن تيّهان كجا است؟ ذوالشهادتين كجا است؟ نه تنها اين افراد، بلكه برادران زيادى بودند كه با يكديگر «پيمان مرگ» بستند كه تا آخرين نفس دست از يارى امام على(عليه السلام)برندارند. آنان كجايند؟ همان كسانى كه به دست دشمن به شهادت رسيدند و سرهايشان به عنوان سوغات! براى فاسقان و فاجران فرستاده شد! افراد ديگرى نيز بر اين پيمان استوار ماندند و بعد از آن حضرت و به وسيله توطئه و دسيسه معاويه به شهادت رسيدند؛ مانند: كميلها، ميثم تمارها، حجر بن عدىها و....
آن گاه اميرالمؤمنين(عليه السلام) با دست خويش محاسن مباركش را گرفت و مدتى طولانى گريست و سپس فرمود: دريغا! كه برادرانم را از دست دادم.
اكنون اين پرسش مطرح است كه ويژگى ياران امام چه بود كه آن بزرگوار در فقدان آنان افسوسِ فراوان مىخورد و در غم دورى ايشان، اشك مىريزد؟
أوَّهْ عَلَى اِخوانى الذين تَلَوا الْقرآنَ فَاَحْكَموهُ، و تَدَبَّروُا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ...؛ اولين وصف يارانِ اميرالمؤمنين(عليه السلام)، علاقه ايشان به تلاوت قرآن بود. تلاوتى كه در عمق جانشان ريشه دوانده و معانى آن را درك نمايند. ويژگى ديگر ياران حضرت، شناخت واجبات خدا و تلاش براى اقامه واجبات الهى است. كسانى كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در فراقشان گريه مىكند افرادى هستند كه سنّتها را زنده و با بدعتها مبارزه مىنمايند. اميرالمؤمنين(عليه السلام)، دنبال چنين يارانى مىگردد؛ همانهايى كه وقتى نداى جهاد بلند مىشود فوراً اجابت مىكنند.