صفحه ٣١٨

يكديگر مذاكره كرده، مسايل خويش را حل كنيم همان گونه كه برخى رهبران فلسطينى با اسراييل مذاكره كرده و با گفتگو مسايلشان را حل كردند! و ديگر نه خون‌ريزى در ميان است و نه تجاوز به زن‌ها و بچه‌ها! نه كليساها محاصره مى‌شود و نه مسجدالاقصى خراب مى‌گردد!! چرا؟! چون اين زمانه، دوران تساهل و تسامح است! بشر متمدن آموخته كه چگونه از راه گفتگو مسايل خود را حل و فصل كند و از تجاوز و خون‌ريزى پرهيز نمايد!! بنابراين، ما نيز بايد همانند فلسطينيان كه با اسراييل مذاكره كردند، با آمريكا وارد مذاكره و گفتگو شويم تا تمام مسايلمان حل گردد!! اين كج‌انديشان مى‌گويند، از اين كه خون امام حسين(عليه السلام)را به ناحق بر زمين ريختند دلمان مى‌سوزد، ولى اين همه گريه‌ها، سينه زدن‌ها و زنجير زدن‌ها براى چيست؟!!
طبيعى است كسانى كه چنين تفسيرى از قيام امام حسين(عليه السلام) ارائه مى‌دهند، نتيجه كارشان چيزى جز مسخ حقايق دين نخواهد بود. اينان همان شياطين انسى و منافقينى هستند كه قرآن كريم در باره آنان هشدار داده است و خطر آنان براى جامعه اسلامى از كفار و مشركان بيشتر است.
ما بايد اسلام را نه بر اساس دل‌خواه و ذوق و سليقه خود، بلكه آن گونه كه پيامبر اكرم و ائمه اطهار(عليهم السلام) تفسير كرده‌اند، بشناسيم. مسأله اساسى در قيام حضرت سيدالشهدا آن است كه در روزگار آن حضرت، عده‌اى با انگيزه دنياپرستى، شهوت‌رانى، توسعه‌طلبى، كشورگشايى و قدرت‌طلبى در پى سوء استفاده از مفاهيم اسلامى بودند. در پس‌ نام خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، آنان به واقع، فقط به دنبال حكومت كردن و تسلط بر جان و مال و عِرض مردم بودند. بنى‌اميه هيچ دغدغه‌اى نسبت به اجراى احكام اسلامى نداشتند، بلكه به عكس، اساساً ناراحتى آنان از اجراى دستورات و تعاليم اسلام بود. آنان كه در فريب‌كارى بسيار سرآمد بودند، خوب مى‌دانستند چگونه با مردم سخن بگويند و آنان را فريب دهند. با همين روش، سال‌هاى متمادى به نام «خلافت اسلامى» بر مردم حكومت كردند و بخش مهمّى از سرزمين پهناور كشور اسلامى را در اختيار داشتند. پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، عده‌اى به دليل دنياپرستى و حقد و حسد نسبت به پيامبر اسلام و خاندان رسالت، در صدد نابودى ارزش‌هاى دينى برآمدند: أَمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيما(217) بلكه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مىورزند؛ در حقيقت، ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان مُلكى بزرگ بخشيديم.