صفحه ٣١٥

عملكرد متقابل و مناسب در برابر يك تجاوز نظامى است. اما چنانكه اشاره كرديم، بايد توجه داشت كه مفهوم «تجاوز» و «دفاع» داراى گستره و وسعت بيشترى است.
در زمان آن حضرت، كسانى در مصدر حكومت بودند كه گرچه در ظاهر نام اسلام و حكومت اسلامى را يدك مى‌كشيدند، اما حكومت آنها در واقع «دولت كفر» و «دولت نفاق» بود كه قلباً تمايلى به اجراى احكام اسلامى نداشت. بنى‌اميه كه به نام اسلام حكومت مى‌كردند و خود را خليفه مسلمين و جانشين پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى‌دانستند، در باطن نه اعتقادى به باورهاى اسلامى و نه دغدغه‌اى براى اجراى احكام اسلامى داشتند. بنابراين چنين دولتى تنها اسمى از اسلام داشت، ولى واقع آن، چيزى جز كفر و نفاق نبود. با اين وجود، عموم مردمِ آن زمان از اين امر بى‌اطلاع بوده و فريب تبليغات دولتِ به ظاهر اسلامىِ دستگاه بنى اميه را خورده بودند. در چنين وضعيتى قيام عليه دستگاه بنى اميه در نزد مردم به عنوان قيام عليه دولت اسلامى و عملى غيرجايز و حرام تلقى مى‌شد! امام حسين(عليه السلام) كه حدود بيست سال در شهر مدينه مى‌زيست، نتوانست مردم شهر خويش را كه پاى منبر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)بزرگ شده بودند قانع سازد تا آنان در مقابل دولت غير اسلامى بنى اميه قيام و از دين و ارزش‌هاى اسلامى دفاع كنند! آن حضرت بيست سال زحمت كشيد كه ده سال آن در زمان حيات امام حسن(عليه السلام) و ده سال ديگر پس از شهادت آن حضرت بود. اين فعاليت‌ها كه به صورت تدريجى و آرام آرام صورت پذيرفت تنها تعداد كمى از مردم مسلمان كشورهاى اسلامى را آگاه ساخت. سخن امام حسين(عليه السلام) اين بود كه مسلمانان نبايد در مقابل قدرت شيطانى كه در شام به وجود آمده آرام بنشينند؛ چه اين كه اين دولت، اسلام را به بازى گرفته و در صدد احياى احكام اسلامى نيست. به هر حال مردم به تدريج متوجه رفتار سوء و عملكرد غيراسلامى دستگاه بنى‌اميه شده و دريافتند آنان اساساً با اسلام بيگانه هستند.
پس از مرگ معاويه، فرزندش يزيد، شخصيت رسوايى كه مردم از وضعيت او اطلاع داشتند، روى كار آمد. در اين زمان زمينه تبليغات علنى امام حسين(عليه السلام) فراهم گشت و آن حضرت سخنان خويش را صاف و صريح با مردم در ميان گذاشت و مردم را از بيعت با اين فرد فاسد بر حذر داشت. تا آن زمان، حتى افرادى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را با چشم خود ديده بودند و از تربيت‌شدگان آن حضرت محسوب مى‌شدند، باور نمى‌كردند كه اين دستگاه، حكومتى ضداسلامى است. آنان تصور مى‌كردند همان‌گونه كه در گذشته عده‌اى به نام «خلفاى