صفحه ٢١٦

نيازهاى ويژه «انسان» را مدّ نظر داشته، در صدد تأمين آن برآيد. تأمين نيازهاى مادى در قالب كار جمعى و گروهى و بر اساس تشكيلات و نظم و قانون، مايه فخر و مباهات براى انسان نيست. در ميان حيوانات موجوداتى وجود دارند كه بسيار بهتر از جوامع انسانى نيازهاى مادى خويش را تأمين مى‌كنند، با اين تفاوت كه ظلم و ستم در ميان آنان وجود ندارد و يا بسيار نادر است. تحقيقاتى كه درباره زندگى «موريانه» و «زنبور عسل» شده نشان مى‌دهد كه اين حيوانات بسيار كوچك داراى زندگى اجتماعى بسيار پيشرفته و متكاملى هستند. حشره كوچكى همانند «زنبور عسل» از گُل، يعنى از لذيذترين، لطيف‌ترين و زيباترين اشيا ارتزاق كرده و آن را به صورت بهترين غذاى طبيعى در اختيار انسان قرار مى‌دهد. اين حشره كوچك در زندگى خويش كه يك زندگى اجتماعى است، داراى تشكيلاتى بسيار منظم است. در اين زندگى جمعى، نيازهاى همه زنبورها تأمين مى‌شود و چنانچه عده‌اى از وظايف خود تخلف كنند، بلافاصله مجازات مى‌شوند. زندگى «موريانه» حتى از زندگى «زنبور عسل» نيز پيچيده‌تر است.
پس، اين كه انسان تنها نيازهاى مادى و امنيت خويش را تأمين كند افتخار نيست؛ چه اين كه در نهايت يك «زندگى حيوانى منظم» خواهد داشت. زندگى انسان آن گاه شايسته نام انسانيت است كه بُعد معنوى و روحى‌اش رشد كند، وگرنه تأمين نيازهاى مادى بين همه حيوانات مشترك است. اگر حقيقت انسان همان روح است و شرف او به روح الهى است، بنابراين مهم‌ترين نيازمندى‌هايش نيز نيازهاى روحى است. بهترين خدمت به انسان، پاسخ‌گويى به اين نيازها است. دولتى شايسته نام يك «دولت انسانى» است كه همّ خويش را در راه نيازهاى معنوى انسان مصروف دارد؛ وگرنه خادم شكم و شهوت انسان‌ها خواهد بود.
بسيارى از اختلاف‌نظرها بين «مكتب انبيا» و «مكتب‌هاى مادى» به اختلاف ديدگاه آنها در انسان‌شناسى بازمى‌گردد؛ اختلافى كه در تمام مسايل علوم انسانى و از جمله حقوق و سياست تأثيرگذار است. اگر كسى باور داشته باشد كه انسان فقط اين بدن مادى نيست، بلكه حقيقت انسان روح او است و نيازهاى روحى و معنوى او است كه اصالت دارد؛ چنين كسى اگر به يك منصب اجتماعى برسد، براى تأمين نيازهاى معنوى جامعه تلاش مى‌كند. اما كسانى كه باور ندارند كه انسان داراى چنين حقيقتى است، يا اگر باور دارند، فكر مى‌كنند رشد آن فقط در سايه فعاليت‌هاى فردى است و ربطى به مسايل اجتماعى ندارد؛ در آن صورت، وظيفه حكومتى خويش را مربوط به امور معنوى نمى‌دانند.