اكتشافات علمى و اختراعاتْ نهضت رنسانس را رونق بخشيد. اين پيشرفتها با محتواى تورات و انجيل چندان سازگارى نداشت. براى مثال، تا آن زمان زمين را مركز عالَم مىدانستند و مىگفتند خورشيد به دور زمين مىگردد؛ اما كشفيات علمى كه حاصل تلاش كپلر، كپرنيك، گاليله و ديگران بود، عكس اين مطلب را ثابت كرد و معلوم شد كه زمين و ديگر ستارگان به دور خورشيد مىچرخند. اين امر را نوعى تضاد بين «علم و دين» تلقى كردند. البته عدهاى تلاش كردند اين تضاد را حل كرده و از مطالب دينى دفاع كنند؛ ولى مسأله به اينجا ختم نمىشد، چه اينكه مطالب فراوان ديگرى نيز در تورات و انجيل وجود داشت كه با كشفيات علمى هماهنگى نداشت، خصوصاً مطالب تحريف شده تورات و انجيل، تضاد آشكارى با علم و مطالب عقلى داشت. بالاخره آنان به اين نتيجه رسيدند كه انسان يا بايد عقل و علم را بپذيرد و دين را كنار بگذارد، و يا دين را بپذيرد و از عقل و علمْ صرف نظر كند. به تدريج اين فكر، گرايش مسلط در جامعه غربى شد. جداسازى «دين» از «عقل و علم» حتى از سوى كسانى مطرح مىشد كه كم و بيش داراى اعتقادات دينى بودند و نمىخواستند به هيچ وجه دست از تعاليم دينى بردارند؛ چون مىدانستند كه دين در زندگى اجتماعى انسان داراى كاركردها و آثار بسيار مهم و مفيدى است. از همه مهمتر، نقش دين و مسايل اخلاقى در كنترل انسانها از زيادهروىها و طغيان و ظلم، آشكاراست. از اين رو، درصدد آشتى بين «علم و دين» برآمدند، كه البته مراد آنان از «دين» همان چيزى بود كه مورد پذيرش پاپها و كليساى كاتوليك بود، و بالاخره مىخواستند «دين» را با دستآوردهاى رو به رشد «علم» آشتى دهند. اين امر، منشأ تحولات زيادى در معرفت دينى، فلسفه، كلام و ساير شاخههاى علوم انسانى گشت كه اين تحولات تا زمان ما ادامه پيدا كرده است و اكنون شاهد شاخهاى از علم به نام «فلسفه دين» هستيم. در اين شاخه، از مسايل بسيارى مربوط به دين و از جمله مسأله «وحدت و كثرت دين» سخن مىگويند. اين پرسش يكى از مسايل اساسى «فلسفه دين» است كه: آيا دينِ مقبول فقط يك «دين واحد» است يا «اديان متعدد» نيز قابل قبول است؟ آيا دين حق، يكى است و ساير اديان باطلاند، يا همه اديان در كنار يكديگر حقاند؟ آنچه امروزه به نام «پلوراليسم دينى» ناميده مىشود، چيزى جز همان قبول «كثرتگرايى در دين» نيست كه بر اساس آن، همه دينها در كنار يكديگر قابل قبول هستند!
يكى ديگر از مسايل فلسفه دين و نيز كلام جديد، مسأله «زبان دين» است. آيا زبان دين،