اهداف مادى مدّنظر است كه زندگى انسان در بُعد فردى يا اجتماعى مقدمهاى براى رسيدن به آن مقصد عالى است و اساساً آفرينش انسان براى رسيدن به آن هدف متعالى مىباشد. خداوند انسان را آفريد تا به اوج كمال و ترقى خويش نايل شده و خليفه خدا در روى زمين گردد و چنين انسانى شايسته رسيدن به قرب الهى و بهرهمندى از رحمت بىكران او است: إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنّات وَ نَهَر فِي مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِيك مُقْتَدِر(13)= در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها، در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.
تأمين نيازهاى مادى مانند: امنيت، بهداشت، اقتصاد و رفع فقر و فساد، همه مقدمه رسيدن به يك جامعه ايدهآل است: وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون(14)= خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است استقرار بخشد، و بيم ايشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.
خداوند به مؤمنان و كسانى كه كار شايسته انجام مىدهند وعده داده كه چنين حكومتى را نصيب آنان گرداند. حكومتى كه در آن، رفاه مادى و امنيت وجود دارد و ترسها و نگرانىها به امنيت و آسايش تبديل مىگردد. در عين حال، اين گونه امور به عنوان هدف نهايى نمىباشند بلكه زمينهساز عبادت خدا و نفى هر گونه شرك هستند. هدف نهايى از تشكيل حكومت اين است كه انسانها هر چه بيشتر ـ از نظر كميّت و كيفيت ـ به خدا نزديك شوند. به عبارت ديگر، هدف اصلى همان «عبادة اللّه» است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُون(15)= و جن و انس را نيافريدم جز براى آن كه مرا بپرستند.
بنابراين از ديدگاه اسلام هدف از تشكيل حكومت، تنها تأمين اهداف مادى نيست، بلكه علاوه بر اينها بايد جامعه به سوى خدا سوق داده شود و شرايطى فراهم گردد تا انسانها