صفحه ١٣٧

اگر پرسش اين باشد كه «حال كه تعدد قرائت‌ها وجود دارد، آيا هر كسى حق فتوا و اظهار نظر را دارا است و آيا كسانى كه با متد تحقيق آن علم آشنا نيستند يا نمى‌خواهند از آن روش استفاده كنند حق فتوا و اظهار نظر را دارند؟» پاسخ منفى است. به عبارت ديگر، پذيرش قرائت‌هاى متعدد در احكام فقهى، بدان معنا نيست كه همه احكام فقهى داراى قرائت‌هاى مختلف است، بلكه اين مسأله به صورت «قضيه جزئيه» است. برخى احكام فقهى به صورت ظنى و اجتهادى است كه در آن فتواهاى مختلف و اظهارنظرهاى گوناگون وجود دارد، اما در فقه هزاران حكم قطعى، يقينى و غيرقابل تشكيك نيز وجود دارد كه تمام مذاهب فقه اسلامى، اعم از شيعه و سنّى در آنها اتفاق نظر دارند. اختلاف رأى در مسايل فقهى هيچ اشكالى ندارد، اما اين بدان معنا نيست كه همه احكام فقهى قابل تعدد قرائت است تا كسى مثلا براى «نماز» هم قرائت جديدى ارائه دهد و براى مثال، بگويد: به جاى نماز عربى نماز فارسى بخوانيد!! يا بگويد: قرائت من اين است كه اصلا «نماز» لازم نيست، بلكه به جاى آن دعاى «نادِ عَليّاً...» بخوانيد! كسى گفته بود: ناد على بخوان كه پدر جدّ نماز است!! ممكن است فرد ديگرى هم تحت عنوان قرائت جديد، ذكر يا وِرد ديگرى به جاى نماز ارائه دهد!! ديگرى نيز ممكن است ادعا كند كه فلسفه نماز صبح، برخاستن از خواب و ورزش بوده است، بنابراين، قرائت من از نماز اين است كه به جاى «نماز صبح» چند دقيقه ورزش و نرمش كنيد!! و ممكن است فردى ديگر هم به عنوان قرائت جديد اظهار كند كه به جاى «كعبه» نماز را به سوى «بيت المقدس» بخوانيد، آن هم با اين توجيه كه دشمنان اسلام و بشريت در حال از بين بردن قبله‌گاه اولِ مسلمين هستند و ما بايد با اين كار خويش، آن را دوباره احيا كنيم تا اهميت اين مكان مقدس بيش از پيش براى جهانيان روشن گردد!! به عبارت ديگر، بر اساس قرائت جديد، در صدر اسلام مسلمانان به سوى بيت المقدس نماز مى‌خواندند، آن گاه كه قبله تغيير كرد همگان به سوى كعبه نماز گزاردند؛ و اكنون مصلحت در اين است كه دگر باره به سنّت قديمى زمان خود پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) باز گرديم؛ چه اين كه با اين عمل خويش، از مردم شريف و غيور فلسطين حمايت خواهيم كرد!!
يا مثلا يكى از احكام جزايى اسلام كه مورد اتفاق فقهاى شيعه و سنّى است، مجازات قطع انگشتان دست دزد است: وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللّه(108) و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‌اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببُريد.