همان طور كه گذشت تأثير عوامل اجتماعى بسيار زيادتر از تأثير عوامل درونى يا شخصى است. از همين روى نيز گاهى مسؤولى كه به اسلام ايمان دارد و در نزد او عمل به دستورات شرع ضرورى است، با اين حال به دليل مشكلات اجتماعى، احكام شرعى را ناديده مىگيرد. مثال روشن آن، اجراى «حدّ زناكار» است. از نظر قانون شرع و قانون كشور، مرتكب اين عمل زشت، مستحق مجازات حد است. طبق صريح آيه قرآن كريم بايد او را در حضور مردم تازيانه بزنند: الزّانِيَةُ وَ الزّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِين(105) زن و مرد زناكار را به هريك از آنان يكصد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، در دين الهى، در حق آنان دچار ترحم نشويد؛ و گروهى از مؤمنان، در صحنه عذاب كشيدن آنان حاضر باشند.
قرآن مىفرمايد براى مجازات اين دو، حتماً بايد گروهى از مؤمنان حضور داشته باشند. به عبارت ديگر، اجراى اين مجازات بايد در ملأ عام باشد. گاهى وضعيت جامعه به گونهاى است كه اين مجازات به صورت اتفاقى و به ندرت اجرا مىشود. در اين حالت مشكل چندانى بروز نمىكند. اما اگر گناه فراگير و شايع باشد مبارزه با آن سختتر خواهد بود و چنانچه مسؤول قضايى يا اجرايى بخواهد مرتكبان را مجازات كند با موجى از مخالفتها روبهرو مىگردد. اجراى مجازات نسبت به همه متخلفان، ضررهاى فردى و اجتماعى را براى فرد مسؤول به دنبال خواهد داشت. براى مثال اگر «نماينده» است، ديگر به او رأى نخواهند داد و اگر «رئيس جمهور» است، براى بار دوم رأى لازم را به دست نخواهد آورد؛ چون اجراى مجازات مستلزم دشمنى عده زيادى از افراد با آن مسؤول خواهد بود. به قول پروين اعتصامى:
گر حكم شود كه مست گيرند در شهر هر آن كه هست گيرند
گاهى گناه در هر كوى و برزن رواج پيدا مىكند و عدهاى اصلا براى خودفروشى و فحشا مىآيند؛ در اين حالت، مجازات همه متخلفان كار سختى خواهد بود. اين همه دشمن تراشى براى يك فرد مسؤول كار آسانى نخواهد بود و براى او دردسرهاى فراوانى در پى خواهد داشت. اين جا است كه عامل روانى، ذهنيت او را تغيير مىدهد و از اجراى حكم شرعى شانه خالى مىكند. او هر چند مسلمان است و قانون اساسى را نيز قبول دارد و در وفادارى به احكام اسلام نيز قسم ياد كرده است، اما در عين حال، جلوى ارتكاب گناه را باز مىگذارد و در صدد تضعيف و سست نمودن قانون بر مىآيد.