شايسته عبادت يافتم و كسى كه خدا را بشناسد، در مىيابد كه لازم ترين و شايسته ترين كار او، پرستش خداوند است.
حقيقت اين است كه ما درك كافى از شايستگى خداوند براى عبادت نداريم. البته به حقانيت اين مطلب معترفيم و نمىخواهيم در آن تشكيك كنيم؛ اما فهم ما قاصر است و نمىدانيم چگونه و از چه راهى اين معرفت براى انسان حاصل مىشود و انگيزهاى براى پرستش خداوند مىگردد. در اين باب پارهاى از تعابير به افق درك ما نزديكتر است؛ نظير تعبير امام صادق(عليه السلام) از انگيزه خود براى عبادت خدا؛ آنجا كه فرمودند: «وَ لكِنّي أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛(69) لكن من خدا را از روى محبت و عشق به او عبادت مىكنم».
«محبت» مراتبى دارد: يكى از مراتب محبت اين است كه ديگرى را به خاطر استفاده و بهرهاى كه از او مىبرد دوست بدارد؛ از آن رو به كسى محبت مىورزد كه مىتواند از وى استفاده مالى و غير مالى ببرد؛ اما اگر دوستش به او بهرهاى نرساند، به دوستى با او پايان مىدهد.
عالى ترين، راقى ترين، كامل ترين و خالصانه ترين مرتبه محبت، عشق است. در اين مرتبه، عاشق از معشوق چيزى براى خود نمىخواهد و عشق او به خاطر استفادهاى نيست كه از معشوق مىبرد، بلكه او به مرتبهاى رسيده كه خود را نمىبيند و با همه وجود در معشوق فانى مىشود و در مقابل او به خاك مىافتد. اقتضاى عشق و محبت خالص اين است كه انسان به خود ننگرد و براى خويش چيزى نخواهد. كسانى كه تا هنگام استفاده از محبوب او را دوست مىدارند و اگر روزى بهرهاى از وى نبردند، فراموشش مىكنند، در واقع خود را دوست مىدارند؛ نه محبوب را. اقتضاى محبت خالصانه اين است كه
به سوی تو
جلسه هفتم: جستارى در مراتب نيت و عبادت خدا