صفحه ٩٤

موجب غضب و خشم خداوند مى‌شود. اگر نسبت به دوستان خود بىوفايى كنيم و به آنان زيان برسانيم، ما را از خود مى‌رانند و ديگر روى خوش به ما نشان نمى‌دهند؛ اما با همه بىوفايى، عصيان و جفاكارى در حق خداوند و بى احترامى و بى ادبى به ساحت پروردگار عالم و كفران نعمت هاى او، خداوند ما را از خود نمى‌راند و ما را مى‌پذيرد.
ما اگر براى عذرخواهى نزد دوستمان برويم، ممكن نيست هنگام سخن گفتن با او به وى پشت كنيم و توجه نداشته باشيم؛ اما پس از گناهان فراوان هنگامى كه به سراغ خداوند مى‌رويم، با زبانْ خدا را ذكر مى‌گوييم؛ اما دلمان به جاى ديگرى توجه دارد؛ گويى در مقام نياز و توجه به ساحت ربوبى به او پشت كرده ايم. اين نهايت زشتى و بى ادبى بنده در برابر خداوند است؛ خداوندى كه مظهر كمال، جمال، لطف و بخشش بى نهايت است و با همه رفتار زشتى كه از ما سر زده، باز هم ما را مى‌پذيرد. علاوه بر آن به قدرى از بازگشت ما به سوى خويش خوشحال مى‌شود كه در وصف نمى‌گنجد.
از ابوعبيده حذاء نقل شده: «سَمِعْتُ أَبا جَعْفَر(عليه السلام) يَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعالى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُل أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ في لَيْلَة ظَلْماءَ، فَوَجَدَها فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذلِكَ الرَّجُل بِراحِلَتِهِ حَينَ وَجَدَها؛(52) از امام باقر(عليه السلام)شنيدم كه فرمود: خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، شديدتر است از خوشحالى مردى كه در شبى ظلمانى زاد و راحله و آب و غذايش را گم مى‌كند و سپس آنها را مى‌يابد. همانا خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، از خوشحالى آن مرد به هنگام يافتن زاد و راحله‌اش شديدتر است».
آيا بنده گنه كار نبايد در برابر چنين خداوند مهربانى احساس شرم داشته