اولياى خدا كه برترين و كامل ترين بندگان خدا هستند و از شرافت و عظمت بيشترى برخوردارند، از آن نظر كه ظرفيت وجودى گسترده ترى دارند، احتياج فزون ترى به افاضه و عنايات الهى دارند، و بايد خود را نيازمندتر و محتاجتر به خداوند بدانند و احساس حقارت، خضوع، خشوع و خاكسارى آنان در پيشگاه خداوند فزونتر از ديگران باشد.
توجه به آنچه گفتيم، فهم بسيارى از تعابيرى را كه در دعاها و مناجات ها وارد شده، براى ما هموار مىسازد؛ از جمله تعبيرى كه از امام سجاد(عليه السلام) در مناجات خويش با خدا وارد شده: «فَمَنْ يَكوُنُ أَسْوَءَ حالا مِنّى اِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالى إِلى قَبْرى لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتى؛(270) از من بدحالتر و سيه روزگارتر كيست، اگر من با اين حالى كه دارم روانه قبرى شوم كه آن را براى استراحت و آرامش خويش مهيا نساخته ام»؟
آن حضرت چون ظرفيت وجودى وصف ناپذيرى دارند، احساس نيازشان به خداوند فزونتر است. همچنين هراسشان از سنگينى نافرمانى خداوند بيشتر از ديگران مىباشد؛ چون گناه براى كسى كه از آن ظرفيت متعالى وجودى برخوردار است، حرمان و آفت بيشترى به حساب مىآيد.
توضيح اينكه: به قول اهل معقول، كوتاهى ها، گناهان و شرور امور عدمى هستند و منشأ عدمى دارند. ممكن است دو كار، ظاهر يكسان داشته باشند؛ اما يكى حلال و ديگرى حرام باشد. كار حرام گرچه در ظاهر با حلال تفاوتى ندارد، مطابق امر خداوند نيست و داراى نقص و جهت عدمى است و از اين نظر ممنوع گرديده است؛ والا اگر مطابق امر الهى و برخوردار از مصلحت
به سوی تو
جلسه بيست و سوم: رهيافتى به حقايق و معارف سوره توحيد(3)