در اين فراز از دعا، تقديم «اليك» بر فعل صمدت دلالت بر حصر مىكند و به اين معناست كه قصد من از حركت و زيارت آن امام عزيز، جلب عنايت خدا بوده؛ يعنى حركت و زيارت من براى خداست و تشرف به بارگاه امام رضا(عليه السلام)، نمادى براى توجه به خدا و وسيلهاى براى تقرب به خداوند مىباشد.
2. صمد بر شىء سخت، محكم و به هم فشردهاى كه درون آن منفذى نيست نيز اطلاق شده است.(250) البته صدق اين معنا بر اجسام، نسبى است. در مقايسه با جسم اسفنجى كه در آن، روزنه ها و منافذى وجود دارد، يك قطعه آهنى كه ملكول هاى آن به هم فشردهاند، سخت و خالى از منفذ و خلأ شناخته مىشود؛ والاّ درون آن قطعه آهن نيز منفذهايى وجود دارد؛ از اين رو قابليت فشرده شدن بيشتر را دارد.
3. صمد بر جنگجويى كه در ميدان كارزار تشنه و گرسنه نمىشود نيز، اطلاق مىگردد.(251) جنگجويان ـ به خصوص افراد ضعيف ـ در ميدان جنگ بر اثر فعاليت زياد، اضطراب و فشارهاى فراوان روحى و بدنى، خيلى زود گرسنه و تشنه مىشوند؛ اما افراد قوى و شجاع كه به راحتى دشوارى هاى جنگ را تحمل مىكنند، تشنه و گرسنه نمىشوند. در زبان عربى به چنين كسانى «صَمَدْ» گفته مىشود.
4. درباره معناى صمد، در لغت آمده است: «السيّد الّذى لا يقضى دونه امر»؛(252) يعنى صمد بر پيشوايى اطلاق مىگردد كه كارى بى فرمان او انجام نمىگيرد. صمد به اين معنا، داراى بار اجتماعى و ناظر به شخصيت بزرگى
به سوی تو
جلسه بيست و دوم: رهيافتى به حقايق و معارف سوره توحيد (2)