با توجه به اينكه هرچه در عالم هست و در اختيار انسان قرار گرفته، براى او نعمت است، ساير انسان ها نيز براى ما نعمت به شمار مىآيند و در نظام منسجم و هماهنگ عالم، هر كسى مىتواند از ساير پديده ها و حتى از انسان ها و دستاوردهاى آنان استفاده كند؛ اما گاهى بر خلاف نظام و قانون الهى كه بر اساس آن بايد از نعمت هاى خدا در جهت صلاح و كمال استفاده شود، برخى به خطا مىروند و با سوء استفاده از نعمت هاى خدا آنها را در جهت انحطاط از خواست خدا و مصالح الهى به كار مىگيرند.
بر اساس آنچه گفتيم، وجود معلم براى شاگرد نعمت است؛ چون مىتواند از او كسب علم و آگاهى كند. همچنين شاگرد نيز براى معلم نعمت است؛ چون او وقتى شاگرد داشته باشد مىتواند دانش خود را ارائه كند و زمينه ارتقاى علمى خود را نيز فراهم آورد. حتى حوادث تلخى كه در عالم اتفاق مىافتند، براى ما نعمت هستند؛ زيرا زمينه تحمل، شكيبايى و تسليم در برابر خواست خدا را فراهم مىآورند و با انجام وظيفهاى كه انسان در قبال آن حوادث دارد، به نعمت پاداش الهى نايل مىشود؛ در حالى كه اگر آن حوادث تلخ نبودند، انسان از پاداش صبر و بردبارى بر آنها محروم مىماند.
مضمون برخى از احاديث اين است كه خداوند فرموده: من چنان با بندهام رفتار مىكنم كه گويا بندهاى جز او ندارم (يعنى هر آنچه بنده بدان احتياج دارد، خلق كردهام و حتى اگر تنها همان يك بنده را آفريده بودم، عالم و همه نعمت هايى را كه در اختيار همه بندگان قرار گرفته براى او مىآفريدم؛ چون او به همه آنها نياز دارد و در واقع همه عالم و نعمت هاى آن به همان بنده اختصاص مىيافت) اما در مقابل، بندهام چنان با من رفتار مىكند كه گويا ديگران خداى او هستند و من خداى او نيستم. (يعنى او براى رفع نيازهايش سراغ ديگران مىرود و سراغ من نمىآيد).
به سوی تو
جلسه بيستم: جايگاه نعمت الهى در نماز