صفحه ٢٦٥

از اين آيه استفاده مى‌شود كه برخى افراد به مسير حق و سعادت آگاهى يافته‌اند؛ اما به دليل نافرمانى خدا و پيروى هواى نفس، خداوند آنان را از هدايت به مقصود نهايى محروم كرده است ؛ چنان كه برخى از آيات ديگر نيز به محروم شدن برخى از افراد از هدايت ـ به معناى ايصال به مطلوب ـ اشاره دارند. آيات ذيل بيان مى‌كنند كه خداوند هر كه را بخواهد، هدايت مى‌كند و ستمگران و فاسقان را از هدايت خويش محروم مى‌نمايد:
ـ «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُول إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِى مَنْ يَشَاءُ؛(158) و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم، تا [حقايق را] براى آنان بيان كند، پس خدا هر كه را بخواهد گمراه كند و هر كه را بخواهد هدايت كند»؛
ـ «إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛(159) البته خدا قوم ستمگر را هدايت نمى‌كند»؛
ـ «وَاللهُ لاَ يَهْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ؛(160) و خدا قوم فاسق را هدايت نمى‌كند».
بنابراين معناى اين كلام كه ما برخى را گمراه مى‌كنيم و آنان را از هدايت خود محروم مى‌نماييم، اين نيست كه عقل، قدرت تشخيص و آموزه هاى وحيانى را از دسترس آنان خارج مى‌كند و هدايت عمومى خويش را از آنان دريغ مى‌دارد، بلكه منظور آن است كه به دليل نافرمانى و پيروى آنان از هواى نفس، دستيابى به سعادت ابدى و هدايت ـ به معناى ايصال به مطلوب ـ را از آنان دريغ مى‌دارد. البته چون سنت ها و كارهاى خداوند بدون دليل و حساب نيست، بى جهت كسانى را گمراه نمى‌كند؛ بلكه پس از آنكه آنان با اختيار خود